تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فراموشی» ثبت شده است

امسال هم تلاشم فایده نداشت و تولدم یادم نرفت!!:)))))

 

یه سوال برام پیش اومده! الان ذهنیتم اینه وقتی شخصی برامون مهم باشه تولدش یادمون نمیره! حتی در هیاهوی زندگی:)... آیا ذهنیت اشتباهیه؟

 

روز دختر، روز معلم و تولدم تبریک گفت! انتظار نداشتم یادش باشه مخصوصا الان که بچه هم داره.

پیام تبریک تولدی که برام فرستاد:)

«می‌دانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک می گویند

شاید واژه‌های تبریک آن‌ها زیباتر باشد

اما عشقی را که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت می‌کنم

قابل قیاس نیست 

روز میلاد تو روز شکفتن غنچه‌های مهربانی است

با تمام وجود دوستت دارم

تولدت مبارک ❤️😘❤️

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹»

 

+ ایشون همون دانش آموز قدیمیم هست که خیلی ذکر خیرش بوده:)

+ تولدم امروز نبود.‌ گذشته:)... تبریک بدون کادو هم قبول نمیکنم!!:)))))

 

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۳:۱۵
سین ^_^

داستان فریفتن انسان داستان غریبی است. چیزی از درون انسان گم می‌شود و انسان هیچ گاه به یاد نمی‌آورد که چه چیز را گم کرده است و از آن رعب آورتر اینکه اساساً به خاطر نمی‌آورد که چیزی را گم کرده است. یک گم کردگی فراموش شده.

«ارتداد، وحید یامین پور»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۰۳ ، ۱۴:۱۹
سین ^_^

چیزی که داره اذیتم میکنه؟ واژه اذیت شاید درست نباشه!🤔 دارم بهش فکر میکنم و می‌خوام بنویسمش شاید خلاص شدم ازش!؟ یه چیزی از جنس اون حسی که فهمیدم معلم مورد علاقه ام منو فراموش کرده... خیلی بهش فکر کردم... متوجه شدم علاقه دوطرفه نبوده وگرنه فراموشم نمی‌کرد... چرا فکر میکردم دوطرفه است اون موقع؟ یعنی تو توهم بودم یا نه واقعا همچین برداشتی داشتم از رفتارا و حرفاش... لبخندش و طرفداریش ازم هنوزم خوب یادمه:)

اسم سه نفر از هم کلاسیام میدونست... یکیش که دختر مدیر بود و دوستم بود و یکیش هم به گفته خودش یه حرفی سر کلاس زده بود که باعث شده توذهنش بمونه و نفر سوم که کنار من مینشست و دوستم بود، زرنگ بود و البته پر حرف و شوخ...یه سال باهامون بود...فک کنم همین دوستم جای منو تو ذهنش گرفت:))

یکی از دوستای تقریبا قدیمیم به خاطر مشغله و تشکیل خانواده ارتباطمون کم شد، خودمم همینطور راحت بودم... اما هنوزم مثل قبل دوستش داشتم و براش احترام قائل بودم تا اینکه متوجه شدم یعنی اینطور فکر میکنم اون صادقانه منو دوست نداشته...تصمیم گرفتم ارتباطم کامل باهاش قطع کنم و حتی پیام سالی یکبار هم نفرستم براش:) 

و فک کنم خوشحال میشه از این تصمیم...:/

هنوزم براش احترام قائلم و اگه خواستم برا دوستان و آشناها دعا کنم اونم شامل میشه... این برام دلیل خوبیه که دلم باهاش صافه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۰
سین ^_^