تشنگی آور به دست...

۱۴ مطلب با موضوع «سؤال» ثبت شده است

question 14

لحظاتی از زندگی هستن که دوس نداری تموم بشن:)

تو حرم روی فرش بین مردم نشسته بودم... آسمون با رنگ آبی تیره... ماه و ستاره... گلدسته ها و چراغونی و کبوترا... صدای همهمه ی جمعیت... صدای باد و نسیم خنکی که به صورت میخورد و صدای اذانی که پخش میشد، حسِ زنده بودن بهم میدادن

 انگار تو این لحظاتِ که دارم زندگی رو لمس میکنم:)... دوس نداشتم تموم بشه...

 

و اما سوال:) 

چنین لحظاتی تو زندگی داشتین؟ که دوست نداشتید تموم بشه... دوست داشتید تا همیشه تو ذهن و قلبتون زنده نگهش دارید.

  • وقت خداحافظی رسیده... از همین الان دلم تنگه... باید برگردم با دلخوشی! با دلِ هزار تکه ی چسب خورده...

یه شب ماه و ستاره خیلی نزدیک به هم بودن دریافت

گل هایی که گذاشته بودن تو حرم... ۱ ۲

بعد بارون ازشون فیلم گرفتم:) ببینید

۰۹ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۰۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

question 13

حافظه تون چقدر یاری میکنه برا یادآوری شعر یا آهنگ هایی که خوندین و گوش دادین؟

یه شعری که خیلی دوستش دارید تا اندازه ای که به یاد میارید اینجا بنویسید:)... تقلب ممنوع😁

آهنگی بوده صدبار گوش دادم، و پیش اومده ازم پرسیدن چند تا آهنگ مورد علاقه ات برامون بگو... و من:/... حتی یه مصرعش هم یادم نمیاد که بخونم:(... همیشه با حفظ کردن مشکل داشتم:/... البته قبلا که امتحان میدادم درس های حفظی هم نمره خوب و کامل می‌گرفتم 😁شاید به مدد حافظه تصویری قوی:) یا نوشتن تحلیل و برداشتم از اون مطلب:)

۳۰ آذر ۰۱ ، ۰۷:۰۱ ۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

question 12

کهکشان

أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَة

 

اگر بهتون حق انتخاب داده بشه کدوم انتخاب میکنید؟

۱. به مرگ طبیعی بمیرید.

۲. ده سال زود تر بمیرید ولی یه مرگِ خوب داشته باشید. یعنی برای نجات یک یا چند نفر جونتون بدین یا فرصت اهدا عضو داشته باشید و باعث نجات چند نفر بشید:)

 

۱۳ آبان ۰۱ ، ۰۵:۵۳ ۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

question 11

چند سال پیش که هنوز دیدن سریال یکی از سرگرمی هام بود:)... از طریق یکی از وبلاگ هایی که میخوندم با این سریال آشنا شدم:

داستان سریال در مورد دختری است که چند روز قبل از ازدواجش تصادف می‌کند و به کما می‌رود و به او فرصت داده می‌شود به دنیا برگردد به شرطی که سه نفر را پیدا کند تا برایش واقعاً گریه کنند. برای این کار به او ۴۹ روز فرصت داده می‌شود تا از جسم شخص دیگری استفاده کند تا آن سه نفر را که برایش اشک خالصانه می‌ریزند، پیدا کند

خودم گذاشتم جای دختره، یادم نمیاد اون موقع تونستم سه نفر پیدا کنم یا نه؟:/ الان دوباره  یادش افتادم و گشتم و گشتم رسیدم به این سه نفر:)

اولیش دانش آموز قدیمیم هست که تو پست بالاخره عکس گرفتیم در موردش نوشتم:)

دومین نفر:)»» Love and look

و سومین نفر »» نی نی دیروز مرد امروز 

به ترتیب احتمال قوی تر نوشتم... تقریبا از دانش آموزم مطمئنم:/ اما دو نفر دیگه نه!

اگه جای دختره بودم میمردم:(😅

چند نفر براتون اشک خالصانه میریزن؟ شرط هم داره و اینه که اون افراد از خانواده(درجه یک) نباشن.

۰۲ آبان ۰۱ ، ۰۵:۴۲ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

question 10

اگر متوجه بشید که نمیتونید پدر یا مادر بشید و یا احتمالش خیلی کمه، عکس العملتون چیه؟:) تا حالا بهش فکر کرده بودین؟

 

حالا که سوال سخت پرسیدم به نظرم واجبه چند تا مورد خنده آور بگم:)))

بعضی اوقات به تناسب بحثمون(معمولا من و مامان و خواهر) از مامان میپرسم به نظرت به من زن میدن؟ یا میگم همه شرایط زن گرفتن دارم:)) ... یا اینکه با ناراحتی میگم من بابا نمیشم:)))

 امروز یکی از دانش آموزای خواهرم گفته خانم می‌خوام حضرت بشم!:|  باید چیکار کنم؟... درسشون در مورد حضرت موسی بوده:)... 

سر کلاس هشتم پرسیدن خانم ازدواج کردی؟ گفتم آره ده تا هم بچه دارم😄

 

 

۲۵ مهر ۰۱ ، ۱۹:۵۱ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

question 9

 

کتاب

 

کتاب تکه هایی از یک کل منسجم رو کتابدار عزیز بهم قرض داد... قبل از اینکه تا آخر بخونم سه تا ازش سفارش دادم... یکی می‌خوام بدم کتابخونه یکی هم بردم مدرسه سر بعضی کلاس ها بخونیم... یکی دیگه هم فعلا هست ببینم قسمت کی میشه:))

خوندنش بهمون کمک می‌کنه به درون خودمون یه سر بزنیم و شاید تصمیم گرفتیم به خونه تکونی!:) ... رمان نیست و در حیطه روانشناسی می‌باشد:))

و اما سوال:)... چالشی:)))... اگر بهتون حق انتخاب بدن کدوم گزینه رو انتخاب میکنید؟

۱. عاشق بشید اما به وصال ختم نشه:/

۲. عاشق نشید.

 

  • یکی از دروس غیر تخصصی که بهم دادن برا تدریس، نگارش هست😑 تکلیف دادم بهشون... یکی از بچه ها گفت خانم میشه در مورد شما بنویسیم؟😅 گفتم خیلی هم عالیه و... اگه نوشتن و قابل انتشار بود😄 میذارم اینجا.

 

 

۱۵ مهر ۰۱ ، ۲۳:۳۹ ۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

question 8

سه تا از غذا های مور علاقه تون؟ و سوال اصلی:))) از این غذا ها کدوم میتونید درست کنید؟😁

خودم: چلو گوشت... پیتزا... کله پاچه...اولی و دومی میتونم ولی کله پاچه رو نه... تازه از بوش هم بدم میاد!!:/ 

مرد هایی که آشپزی بلدن شیش هیچ از بقیه جلوتر هستن:)) و مرد هایی که بد غذا نیستن یعنی هر چی بذاری جلوشون هیچ چی نمیگن، سه هیچ:)

یاد یه بنده خدایی افتادم که آشپزی بلد نبود، با وجود اینکه همه اعضای خانواده اش بلد بودن حتی پدر خانواده:)) ولی می‌گفت پیازم بذاری جلوم برا غذا، مشکلی ندارم:))

با دیدن این عکس به سرم زد نقاشی کنم بعد چند ماه:/... از وقتی بیدار شدم درگیرشم... تموم نمیشه😶... از کار و زندگی افتادم😅... تا تمومش نکنم نمیتونم برم سراغ بقیه کار هام😢

۱۳ مهر ۰۱ ، ۲۳:۰۳ ۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
سین ^_^

question 7

داشتن و از دست دادن سخت تره؟

یا

نداشتن و از دست دادن؟ 

کدوم ترجیح میدین؟

این مثالی که میزنم نمی‌دونم جایی خوندم یا نه... برای واضح شدن سوال لازمه:)

یه عروسکی هست خیلی دوسش داری و همیشه میری تو ویترین مغازه نگاهش می‌کنی ولی نمیتونی بخریش و داشته باشیش... یه روز میبینی عروسک نیستش... نداشتیش و از دست دادیش:)

داشتن و از دست دادن هم که واضحه:)))) 

این دنیا پر از چیزای کوچیک و بزرگه که باید ازشون بگذریم... گاهی داریمش و میگذریم ازش، گاهی نداریمش و میگذریم ازش. تلخه ولی همینه... چه بخوای چه نخوای:/... بپذیر و خلاص:)

۲۹ شهریور ۰۱ ، ۱۴:۵۳ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سین ^_^

question 6

نمی‌دونم از کی شروع شد... میدونم همه این حس ندارن... از خواهرم پرسیدم گفت نه اینطوری نیستم... همکارم هم گفت قبل ازدواج همچین حسی نداشته... شاید دو سالی شده مستقل شدن برام مسئله شده... حس میکنم باید برم از این خونه... حس اضافی بودن دارم گاهی اوقات 🙄... از یه لحاظ هم تا وقتی مستقل نشی نمیتونی همه جنبه های زندگیت اونطوری که دوست داری پیش ببری... فرصتی پیش اومد اما بالای ۹۰ درصد منتفیه... محل کارم روستا هست... با محل زندگیم یه فاصله ای داره... این چند سال این همه رفت و برگشت یکی از دلایلی هست که باعث شده کمرم مشکل پیدا کنه... یکی از همکارام بهم گفت یه خانوم تنها هست که یکی از اتاق های خونه اش میده اجاره و خونه اش تو کوچه مدرسمونه... یه کم پرس و جو کردم دیدم نمیشه بمونم... دنبال جایی بودم که بتونم کلا بمونم و ماه به ماه به خونه سر بزنم... اینکه بخوام هر هفته برم و بیام بیشتر دردسر داره برام و میشه مثل زمان دانشگاه و حس خوبی ندارم بهش:)... یه چیزی که خیلی مشتاقم می‌کنه برای اونجا موندن اینه که ممکنه بارش برف تو شب ببینم🥰😅... 

تا حالا به مستقل شدن فکر کردین؟ 

۲۴ شهریور ۰۱ ، ۱۶:۴۴ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

question 5

تمایلتون به کدوم مورد بیشتره؟ اگه فکر میکنید مساویه بازم فکر کنید ببینید کدوم یه ذره بیشتر:)

۱. دوست داشتن دیگران

۲. دوست داشته شدن توسط دیگران

منظور جنس مخالف نیست، همه آدما:)

چند سال پیش بود، نمی‌دونم چی شده بود و به خاطر چی؟ شوهر خواهرم گفت شما ذاتا همتون مهربونید! 

نمی‌دونم تا حالا دقت کردین به خودتون و اطرافیانتون، مثل اینکه یه سری از ویژگی های رفتاریمون به ارث بردیم... بعضیا رو نمیشه گفت اثر محیطه، چون یه عده تو یه محیط بزرگ شدن ولی ویژگی های متفاوتی دارن... مثلا یکی دست و دلباز تره در صورتیکه یه نفر دیگه یه کم خسیسه! یکی پرخاشگره یکی آرومه، یکی کینه ای و...

با خودم فکر کردم اگه ذاتا مهربونیم پس خیلی هم شاهکار نکردیم! زمانی کارمون درسته که ویژگی های بدمون بشناسیم و اونا رو درست کنیم و ویژگی های خوب در خودمون به وجود بیاریم و تقویت کنیم... مثلا اگه کینه ای هستیم سعی کنیم خودمون تغییر بدیم و ... اصلا آدم بودن یعنی همین، میتونیم آگاه بشیم و تغییر کنیم و بهتر بشیم و بهتر تر:)...

 

حکمت ۳۲ نهج‌البلاغه: نیکوکار، از کار نیک بهتر و بدکار از کار بد بدتر.

معنی این حکمت برام گنگ بود و کم متوجه شدم، رفتم اینجا در موردش خوندم، واضح تر شد:)

۲۰ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۲۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^