تشنگی آور به دست...

۱۱ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

کوتاهی نکن...

آنانکه وقتشان پایان یافته است، خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند، کوتاهی می ورزند! 

« حکمت ۲۸۵ نهج‌البلاغه»

۲۵ آبان ۰۰ ، ۲۲:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

نگران نباش:)

اگر به آنچه که می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش.

«حکمت ۶۹ نهج‌البلاغه»

۲۳ آبان ۰۰ ، ۱۲:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

فقط یه ساعت شد:)

لباس پوشیدم، پیاده رفتم  آش و کله پاچه و نون گرفتم و برگشتم خونه و لباس عوض کردم و صبحونه خوردم؛ همه اینا یه ساعت شد:)  و الآنم که در حال نوشتنم.

قبلا شب بیدار بودم یا به قولی 🦉، دلیلش هم علاوه بر خواب نامنظم و درگیری فکری

این بود که شب دوست داشتم با آرامش و سکوت و تنهاییش و دلیل اصلیش هم همین بود اگه خوابمم میومد دوست نداشتم بخوابم و بیدار میموندم. 

ولی الان هم لذت بیداری در شب دارم هم جغد نیستم...چطوری؟! 

موقع سحر بیدار میشم:) به همین راحتی به همین خوشمزگی:)

حس و حالش  هم خیلی بهتر از شب بیداریه، اصلا یکی دو ساعت قبل طلوع آفتاب حال خوب کنه...

 

 

۲۰ آبان ۰۰ ، ۰۷:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

نی نی

چند تا پیام از طرف عمه به دستم رسید، به به چه پیامایی...

چندین استیکر از نی نی های مختلف: از نی نی موز خور بگیر تا نی نی لپ لپو و خندون و مو بلند و گریه کن و ناز کن و اخم کن و قهرو و دعوایی و چشم درشت و خوشگل و ناز و مامانی:))

نگاه کردن بهشون خیلی چسبید بعد از یه روز پرکار و این جمله هم که عمه بعد از استیکرا فرستاد بیشترتر چسبید: می‌دونستم نی نی دوست داری اینا رو برات فرستادم:)

از زمانیکه یادمه شاید از ۳ سالگی، به شددددت نی نی ها رو دوست داشتم:)

وقتی عمیقأ بهشون نگاه میکنم مثل الان که به استیکرا نگاه میکردم یه حالت خوشایندی بهم دست میده که گریم میگیره!:))) 

یادآور پاکی و خوبی و عشق هستن و به شدت آرامش بخش:)

خدایا شکرت♥️

 

۱۶ آبان ۰۰ ، ۲۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

خداحافظی غمناک

۱.فراموش کردن و فراموش شدن هر دو ترسناکه...

۲. خداحافظی ها همیشه ناتموم انجام میشن، هیچ خداحافظی کاملی وجود نداره، برا همینم ازش می‌ترسیم چون نمی‌تونیم یه خداحافظی غمناک تحمل کنیم، برا همین همیشه سراغ خداحافظی های ناتموم میریم.

 

 

۱۶ آبان ۰۰ ، ۲۱:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

ای فرزند آدم!

 ای فرزند آدم! زمانی که میبینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند ، در حالیکه تو معصیت کاری بترس.

« حکمت ۲۵ نهج‌البلاغه»

۱۵ آبان ۰۰ ، ۲۲:۴۰ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

یه سکانس از زندگی واقعی

تو راه برگشت از بازار بودیم و باید نون می‌گرفتیم و دو تا راه می‌تونستیم انتخاب کنیم؛ تصمیم گرفتیم از مسیری بریم که بعد از نونوایی بتونیم یه ظرف مخصوص پخت کاپ کیک از لوازم قنادی بگیریم.

نزدیک مغازه لوازم قنادی باز دودل بودیم که بریم یا بذاریم دفعه بعد چون خسته بودیم و البته ذوق خریدامونم داشتیم که زودتر برسیم خونه. ولی رفتیم مغازه دیدیم یه خانومه همون ظرفی که می‌خواستیم گرفته دستش و در موردش با فروشنده حرف میزنه ما هم رفتیم جلو ببینیم چی میگن، سلام کردیم و خانومه که برگشت...

با ماسک بود ولی شناختیمش و بد جور شکه شدیم و خیلی خیلی خوشحال و ذوق زده و متعجب از این ملاقات اتفاقی بعد این مدت طولانی...

سال ۹۶ با هم می‌رفتیم کلاس خوشنویسی و از اواخر تابستون دیگه نیومد کلاس و ازش خبر نداشتیم تا همین الان! مشخص شد که سه سال گوشیش خاموش بوده!!! و پسر دار شده بود:) همسر و پسرش تو ماشین بودن، منتظر یه نی نی افقی بودم ولی با یه آقا پسر سه و خورده ای ساله مواجه شدیم که سر در گوشی بود مثل هم سالاش😑

به زور سلام و بای بای کرد و رفتن:)

تا رسیدیم خونه من و خواهرم به هم می‌گفتیم چقد شبیه فیلم ها شدا، چند دقیقه زودتر یا دیرتر باعث میشد همدیگر نبینیم و ذوق دیدنش جای ذوق خریدامون گرفت:))) 

این دوستمون چند سالی از ما بزرگ تر بود ولی همون چند ماهی که با هم یه کلاس می‌رفتیم دوست شدیم و یه بارم رفتیم خونشون ‌ قرار بود با هم خط بنویسیم ولی دیگه قسمت نشد و ازش خبری نداشتیم تا الان، هر از چند گاهی به یادش میفتادیم و دوست داشتیم ببینیمش یا از احوالش خبر دار بشیم که خداروشکر بالاخره اتفاق افتاد.

 

 

 

 

۱۴ آبان ۰۰ ، ۲۳:۳۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

به فریاد مردم برس:)

 از کفاره گناهان بزرگ است، به فریاد مردم رسیدن و آرام کردن مصیبت دیدگان.

« حکمت ۲۴ نهج‌البلاغه»

۱۳ آبان ۰۰ ، ۲۳:۱۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

افتخار خاندان!

کسی که کردارش او را به جایی نرساند، افتخار خاندانش او را به جایی نخواهد رسانید.

«حکمت ۲۳ نهج‌البلاغه»

۱۳ آبان ۰۰ ، ۱۴:۳۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

بدون تو میمیرم!!!!

یه بنده خدایی خیلی سال پیش وقتی اوایل نوجوونی بودم بهم گفت که زیاد پسرا رو جدی نگیر اینکه خوب برخورد میکنن باهات یا شوخی میکنن یا تحویلت میگیرن فکر نکن دوست دارن بعضی پسرا کلا این مدلی هستن...

قشنگ یادمه کدوم شهر کدوم خونه و کجای خونشون نشسته بودیم که این حرف بهم زد:) ... البته هنوزم متوجه نشدم منظورش به نفر خاصی بود یا نه!!! ولی اشتباه میکرد حداقل در یه موردی که میشناختم ... بیش تر از ده سال طول کشید که متوجه شدم که اون اشتباه میکرد و خودم از همون موقع درست متوجه شده بودم... گاهی هم بعضیا با همین توجه ها و تحویل گرفتنا در تلاش هستن علاقشون نشون بدن... نتیجه اون حرف و بعضی رفتارا این شد که هیچ وقت به تشخیص خودم در این مورد اعتماد نکردم... و بهتر دونستم که برداشتم از رفتار اطرافیان همون حرف اون بنده خدا باشه یعنی هیچ منظوری وجود نداره مگر اینکه خلافش ثابت بشه! البته به اینم فکر میکنم چطوری خلافش میخواد ثابت بشه؟ با حرف؟ شاید دروغ باشه! با حرف و عمل هردو؟ بازم شاید نقش بازی کنه!:(

فیلم و سریال ها پر شده از این حرف ها که بدون تو میمیرم! بدون تو نمیتونم زندگی کنم!! بدون تو چطور زندگی کنم!!! بدون تو...!!!! 

نمیدونی بخندی، گریه کنی یا دلت به حالشون بسوزه یا بگی جمع کن بابا 😁

در مورد عشق و دوست داشتن خیلی سخته حرف زدن و نوشتن مثل ۲+۲ نیست که... توضیح مشخص نداره که... داره؟ هر کسی میتونه نظر و برداشت خودش داشته باشه و درست هم باشه!!!!

یادمه همون اوایل نوجوونی بودم که خواهرم تازه ازدواج کرده بود مثلا با عشق!:) بعد از کلی مشقت هم به هم رسیده بودن مثل این فیلما:) ازش پرسیدم عشق چطوریه؟ چطوری بفهمیم یه نفر دوست داریم؟:) و اونم که در یک نگاه عاشق شده بود، دلیلش بی علتی بود البته کلی ویژگی از طرف ذکر میکرد بعدش می‌گفت فارغ از اینا خودش دوست دارم نمی دونم چرا!!!:)

چرا واقعا؟ چطور میشه که این اتفاق میفته؟ مکانیزمش چیه؟ چرا اون شخص خاص باید باشه یکی دیگه نیست؟😁😅

خلاصه ما که بعد از سال ها تحقیقات میدانی😄 درست متوجه نشدیم عشق چیه!...

ولی به یه نتیجه رسیدم:) 

اینکه اگه به هر دلیلی فکر کردیم( متوجه شدیم) که یه نفر دوست داریم اگه توقف کنیم و نگردیم دنبال خالق اون شخص و عشق، باختیم! و ممکنه حتی یه روزی از عشق و اون شخص خسته بشیم...

 

 

۱۲ آبان ۰۰ ، ۰۶:۴۲ ۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سین ^_^