لیمو ترش!
لیمو ترش خیلی دوست دارم!... تو حیاط خونه مون درخت میوه داریم، لیمو ترش نداریم، خونه همسایه لیموترش داره از این لیمو زرد بزرگا... از حیاط ما هم میشه دیدشون:/... انگار نمیچیننشون!... سال گذشته فک کنم یه جا همه رو چیده بودن چون یه پلاستیک بزرگ برامون آوردن... به مامان گفتم نقشه دارم!!:)) وقتی تو حیاطی صدات میزنم مامان لیمو ترش نداریم؟ بعد جواب میدی نه نداریم:))) تا بشنون و برامون لیمو بیارن:))) یا اینکه مثلا تو حیاطیم و داریم حرف میزنیم میگم به به چقدر لیمو ترش خوشمزه است. چند روز پیش خیلی لیمو ترش دلم میخواست، نمیدونم چقدر بعدش، روز بعدش یا دو روز یا... برا همکار(هم سرویسی) خواهرم لیموترش آورده بودن دانش آموزاش، به خواهرم اینا هم تعارف کرده بود و خواهرم یه دونه برداشته بود برا من:)... اینطوری بود که ما به لیموترش رسیدیم:)...
چیزی که به ذهنم رسید این بود... ببین لیمو از کجا به دستت رسید... خدا داره بهت نشون میده باور داشته باش همه چی دست خودشه... ایمان داشته باش... بیشتر از گذشته... از جایی که فکر نمیکنی بهت میرسه...
فکر میکنم این زیادی منطقی بودنم خوب نیست!
+ بعضیا پایان زندگیشون میشه آغاز زندگی(واقعی) شاید هزاران نفر!... مگه میشه به این نوع پایان غبطه نخورد؟!
چه وجه مشترک مهمی.. من موقع غذا تو استکان چای خوری پر آبلیمو با تفالشو میریزم و میخورم و این وسط بماند چقدر از طرف خانواده سرزنش میشم.. یه بار تو مسافرت دوستم یه بطری آبمعدنی کوچیک ابلیمو داشت گفت کسی میخواد؟ منو یکی دیگه قرار شد مسابقه بذاریم ببینیم کی بیشتر میخوره.. من اول بودم، خوردم دیدم تموم شد:) اون بنده خدا گفت میذاشتی حداقل مسابقه شروع بشه :)