تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداوند» ثبت شده است

 سوال امتحانی مفهومی طرح کردم:))))

تا حالا تجربه محبت عمیق یا سرور! رو داشتید؟ اگه خواستید همینجا نظرتون بنویسید یا پست بذارید. نیازی به ارجاع هم نیست فقط یه طوری بهم اطلاع بدین که نوشته تون بیام بخونم.

راهنمای سوال: تا الان تا قسمت ۴۸۰ برنامه معرفت گوش دادم! خیلی از دکتر دینانی و دکتر لاریجانی شنیدم که میگن لذت شرب مدام!!:)))... چقدر هم با ذوق میگن ولی هیچ وقت نفهمیدم یعنی چی:/... الان که داشتم فکر میکردم و این سوال اومد به ذهنم و داشتم بیشتر در موردش فکر میکردم! حس کردم شاید این حسی که دارم ازش حرف میزنم ربط داشته باشه به لذت شرب مدام!:)... این حسی که گفتم می‌تونه نسبت به خدا در تجربه ای! یا نسبت به آدم های خوب یا والدین یا مکان های زیارتی یا دوست و... باشه.

 منظورم محبت عمیقی هست که وقتی متوجهش میشید حس فوق العاده خوبی دارید حس سرور و شعف! خوشحالی عمیق از آگاهی پیدا کردن نسبت به این حس یا احساس حضورش!... مثلا شاید طبق شنیده ها این یه مثال خوبی باشه! مجلس روضه هستید و وسط گریه یا بعدش این حس میاد سراغتون! منظورم اون حزن نیست! حس بعد از اون حزن!:)))... یا اینکه میگن نگاه محبت آمیز به چهره والدین ثواب داره! شاید این تجربه رو از این دست موارد داشتید. 

این لذت شرب مدام این نیست که همیشه این حس رو داری و آگاهی به این حس سرور؟ چه خوش به حالشونه آدم های این مدلی:)))

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۴ ، ۰۶:۱۰
سین ^_^

گزیده هایی از «هزاره اول خاک؛ محمد علی معلم دامغانی»:

«اگه یاری نگیری

بی تعلق اسیری 

هستی اینه، چرا عاشق نمیری؟

زلف پر خم آفرید 

اون که آدم آفرید

دل و دلبر رو برا هم آفرید»

 

 

 

« میشه بعد از این نباشی

 تو که پیش از این نبودی»

 

«تو مرام عاشقانه 

گاهی بردن میشه باختن»

 

«چه حالتی است، سخت پیچ پیچ می گویم

هزار گفتنی ام هست و هیچ می‌گویم»

 

«شب ها شبند و قدر شب عاشقانه هاست

عالم فسانه، عشق فسانه ی فسانه هاست»

 

«آن تویی که می خواهم، داغ حسرتم بر دل

خاک محنتم بر سر، آن نی ام که می خواهی

گر وفا کنم وقتی، از جفا نمی رنجی

گر خطا رود روزی، از عطا نمی کاهی

بخشش و پناه از تو، لغزش و گناه از ما

بنده ایم و نادانیم، خواجه ای و آگاهی»

٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫

ابتدای کتاب نوشته بود که به جز ترانه های ساده و قابل فهم؛ این شاعر اشعاری دارد که برای عموم، سخت قابل فهم و درک است. دقیقا همینطوره! واژه هایی که رایج نیست استفاده شده. با وجود این به نظرم برای یک بار خوندن خوبه چون اشعار دل نشین و با مفاهیم عمیق هستن. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۳ ، ۰۰:۰۳
سین ^_^

مثل اون شبان که موسی از دستش عصبانی شد... منم فکر میکنم یه زمانی میرسه که سرم میذارم رو پاش و اونم خیلی مهربون دستش میکشه رو سرم و میگه همه چی تموم شد... غصه ها تموم شد... گریه دیگه بسه... میدونم اگه بد نبودم می‌تونستم حس کنم که هر لحظه در آغوشتیم و عشقت جاریه... مشکل از منه که حسش نمیکنم...

+ حدود یک سال و نیم پیش نوشته بودمش! قسمت یادداشت گوشیم داشتم نگاه میکردم دیدمش!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۰۰:۵۵
سین ^_^