تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوستی» ثبت شده است

آخر هفته ای که گذشت خداروشکر خیلی بارون اومد. روستایی که درس میدم سردسیره، همش به فکر اونجا بودم که برف اومده یا نه. تو کانال کلاس دوازدهم پیام گذاشتم و پرسیدم اونجا داره برف میاد؟

 گفت و گو من و دانش آموزم(میم):

میم: سلام خوبی خانم

نه برف نمیاد

فقط همش بارونه

 

سین: سلام، ممنون

جدی؟ فکر میکردم نیم متر برف اومده تا حالا😅

بازم خداروشکر به خاطر بارون😊

💞

 

میم: نه فقط از صبح داره ی بند بارون میزنه

دیشب یکم برف زد بعد فوری آب شد

خدارشکر 😊

 

سین: اینجا هم همینطوره

 

میم: خوبه خدارو شکر

 

سین: 👌

🌹😊

 

میم:🫀🫀

 

سین: این قلبا چیه بیشتر آدم میترسونه😶😂

 

میم: این یعنی قلب منی😂🥺

میخاستم ابراز احساسات کنم 😂☺️

❤️❤️اینا فیکن آدم باید اصل باشه😂👌

 

سین:👌😂

خوشگل ترن😊

 

میم: اره بخدا😂👌

 

سین: این❤️ خوشگل تره 

نه این🫀

البته نیت مهمه😄

 

میم: خااانم😂

باشه هرچی شما بگی😞😂

دقیقا تو جان وسط قلب منه😂❤️

 

سین: این درسته😁(در جواب هر چی شما بگی)

😊😘

 

میم: ☺️☺️

›››››‹‹‹‹‹›››››‹‹‹‹‹›››››‹‹‹‹‹›››››‹‹‹‹‹›››››‹‹‹‹‹›››››‹‹‹‹‹

+ خیلی کم پیش اومده مکالمه ام با دانش آموزا خیلی خودمونی بشه.

+ خودمو کشتم نگن «تو» بگن «شما»:)) یکی ایشون یکی هم از بچه های کلاس نهمی:)؛ تا الان که راه به جایی نبردم:/ :))))

+ هفته پیش یا قبل ترش!:) بود که میم می‌گفت خانم دوست دارم یکی مثل تو:/ تو فامیلمون باشه:)))... 

+ ادامه دارد...

:))))

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۱۰
سین ^_^