میگن اگر به عشقت برسی، بدون که رحمت خداوند شامل حالت شده. و اگر نرسیدی بدونکه خداوند با تو یکی شده...
میگن اگر به عشقت برسی، بدون که رحمت خداوند شامل حالت شده. و اگر نرسیدی بدونکه خداوند با تو یکی شده...
تا دو سال پیش یه سریال بین حرفه ای بودم:)) متاسفانه؛ از این بابت که زمان زیادی هدر دادم گرچه مزایایی هم داشت:)
به ندرت پیش میاد کتاب و فیلمی رو نصفه نیمه رها کنم یا اینکه دو یا چند بار بخونم و ببینم.
کتاب «آنا کارنینا» و «جنایت و مکافات» تا آخر نخوندم به خاطر اینکه تاریخ امانتشون تموم شده بود:) جنایت و مکافات دوباره امانت گرفتم ولی نمیدونم چطور شد که بازم تمومش نکردم و نرفتم سراغش و آنا کارنینا هم فیلمش دیدم دیگه امانت نگرفتم:)
تعداد کتاب هایی که دو بار خوندم کمتر از انگشت های یه دسته، و معمولا کاربردی بودن.
دو سه تا سریالی که بعد چند قسمت حوصلمو سربردن و رهاشون کردم همشون ژانر درام عاشقانه داشتن:/
ژانر عاشقانه در کنار اکشن، پلیسی، فانتزی، معمایی جنایی یا ... خوبه:) به تنهایی اصلا:/ :)))
چند تا فیلم و سریالی هم که دوبار یا بیشتر دیدم! نهایتا برسه به تعداد انگشتای یه دست. یکیش فیلم «۳۱۳» هست که اولین بار با خواهرم تو دانشگاهشون دیدیم:) به شدت دوسش دارم و تا الان فکر کنم چهار پنج باری دیده باشمش!😅
+ برخلاف بقیه که دوست ندارن کتاب یا فیلم و سریالی رو بقیه براشون تعریف کنن یعنی لو بدن:) اصلا اینطوری نیستم! پیش اومده رفتم آخر کتاب یه نگاه انداختم یا اینکه قسمت آخر سریال دیدم بعد با خیال راحت به کتاب خوندن و دیدن سریال پرداختم😁 شما چطور؟؟:)
میگفت یادمه سین وقتی بچه بود خجالتی بود و پشت سر مامانش قایم میشد و من میرفتم سرک میکشیدم که ببینمش😊
منم یادمه همش دنبال مرغ و خروسا میدویدی، وقتی خیلی کوچیک بودی لپت بوس میکردم ولی یه کم که بزرگ تر شدی خجالت میکشیدم و فقط لپت میگرفتم 😅
اینم یادم مونده که یه بار گفتی سین برا خودش خانومی شده اونم وقتی نهایتا ۸ ساله بودم و تو کوچیک تر:)) و به دایی و داداش گفتی برن بیرون میخوای یه چیزی به من بگی به خودم تنهایی😄 ولی ... هنوزم کنجکاوم بدونم چی میخواستی بگی:)
وقتی میومدی سیدی هات با خودت میاوردی خونه بابا بزرگ و با هم برنامه کودک میدیدیم...
دیشب اسم چند تا فیلم حال خوب کن! از یه سایت خوندم و یادداشت کردم و امشب «همسایه من توتورو» رو دیدم... هم خندیدم هم گریه کردم:( هم یاد بچگی و خاطراتش افتادم... به این فکر کردم که قدر داشته ها و عزیزانم میدونم ؟؟ و یاد کسی افتادم که دیگه بینمون نیست...
چطور میشد بهت تسلیت گفت؟ با کلمات!!؟ باید میشد بغلت میکردم ولی فقط تونستم دستت بگیرم و چند تا کلمه بگم... اشکت ندیدم این یعنی مردی شدی برا خودت!؟