تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

+قلبت شکسته؟ 

_ ...........

+قلبت شکسته آره؟

_تو نمی‌فهمی...

+چرا ، نمایش های زیادی دیدم! قلبت شکسته، اونم قلبش شکسته، شما دو تا عاشق همید ولی نمی‌تونید با هم باشید.

~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

«شما اولین کسی هستید که دلم خواست لذت آرزوهایم را با او تقسیم کنم، احتمالاً برای اینکه احساس می‌کنم تو مرا به خاطر خودم دوست داری، نه به خاطر خودت، در حالی‌که دیگران همیشه مرا به خاطر خودشان دوست داشتند.»

« از کتاب مادام کاملیا اثر الکساندر دوما»

~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~

+ حس میکنم اگر ازدواج کنم!:/ و مثل رفیق نباشیم با هم، اوضاع نگران کننده خواهد بود...

+ شاید بعضی چیزا ساده به نظر برسه ولی وقتی میری وسط معرکه میبینی پیچیده است!... 

+ ممکنه جمع همسر و رفیق بودن ساده نباشه!؟:/

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۰۳ ، ۱۶:۲۰
سین ^_^

+هفته پیش خواب بد دیدم خیلی خیلی بد! همون موقع یکی از اعضای خانواده رفت مسافرت سه روزه. تا وقتی برگشت خیلی سخت گذشت، ترس، نگرانی از آینده و اضطراب. توکل همیشه آرامش بخشه، البته شاید به اندازه ایمانمون! ... همین بود دلیل نوشتن جمله آخر پست «سه دیدار»... زمانیکه فکر میکردم حادثه خبرکرد و رخ نداد و خیالم راحت! شده بود فرداش مامان بزرگ فوت کرد... 

+ چند ماهی بود حالش خوب نبود و دکترا گفته بودن دووم نمیاره... مامان بزرگ حدود ۱۵ سال سختی کشید از زمانی که فشارش رفت بالا، سکته کرد، افتاد و لگنش شکست... خونه نشین شد... نتونست راه بره... تا بعد از مدت ها که با کلی سختی و تلاش با واکر می‌تونست چند قدم برداره(برا همین براش دستکش میبافتم که موقع راه رفتن با واکر بپوشه)... بچه هاش خیلی خوب مراقبش بودن ولی محتاج بقیه بودن برا زندگی سخته، خیلی خیلی سخت... خدا رحمتش کنه... ان شاءالله که اونجا حالش خیلی خوب باشه و هم نشین خوبان باشه...

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

دنیا تماشایی ست اما زندگی اینجا

اندوه دارد، رنج دارد، خستگی دارد

«فاضل نظری»

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

حکمت ۴۴ نهج‌البلاغه: خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

 خوش به حال مخاطبای این آیه...

««یـا ایتها النفس المطمـئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبـادی وادخلی جنتی.»

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

آیه ای هست که فراموشش نمیکنید و خیلی دوستش داشته باشید؟ بنویسید ماهم بخونیم:)

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۳ ، ۲۳:۴۶
سین ^_^

و حادثه ای که خبر کرده بود رخ داد!

داشتم دستکش جدید براش میبافتم...

عمه گفت هنوز یه دستکش نو داشت که استفاده اش نکرده بود...

ممنون میشم یه فاتحه بخونید برا مامان بزرگ و همه عزیزانمون که دیگه نیستن.

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۳ ، ۰۰:۳۷
سین ^_^