تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۳۵ مطلب با موضوع «دیالوگ های به یاد موندنی:)» ثبت شده است

میگن اگر به عشقت برسی، بدون که رحمت خداوند شامل حالت شده. و اگر نرسیدی بدونکه خداوند با تو یکی شده...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۳۴
سین ^_^

تو لحظه های سخت زندگی، اشک حکم باران روزهای خشک وسط بهار را دارد.

الان زمان مثل ارابه ای شده پر از سنگ که باید با تمام قوا به جلو حرکتش بدیم... سخت سخت داره میگذره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۱ ، ۰۰:۲۱
سین ^_^

«خط واحد داشت حرکت میکرد، قرار بود چند روزی بریم شهر مجاور... باهامون نیومد ولی اومده بود بدرقه. وقتی خط واحد حرکت کرد کاملا غیر ارادی سرم کامل برگردوندم به سمت چپ که برای آخرین بار ببینمش، انگار نیرویی منو به این کار وادار کرد!!!! بعدش هنگ بودم، شکه بودم، متعجب و سرشار از حس های متضاد...اون لحظه ثبت شد، شد نقطه عطفی از زندگی، آگاهی از حسی که تا اون موقع خوب خودش مخفی کرده بود... موقع خداحافظی سرم برگردوندم اما اینبار کاملا ارادی و یه نگاه بهش انداختم پر از غم و دلتنگی و حسرت و درد و ... نه! کلمات قادر به توصیف حس نهفته در اون نگاه نیستن:)»

این دیالوگ: «اگه اون به تو حسی داشته باشه، برمیگرده نگات می‌کنه» از فیلمی هست که بیش از ۲۰ سال از تولیدش گذشته... ولی سال ها بعد از تولید فیلم کیلومتر ها دورتر از لوکیشن به واقعیت پیوست.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۳۹
سین ^_^