تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

ناگهانی ها

جمعه, ۲۹ مهر ۱۴۰۱، ۰۵:۲۷ ق.ظ

برای یک زندگی بدون مشکل امیدوار نباش. چنین چیزی وجود ندارد. در عوضش، آرزوی یک زندگی پر از مشکلات خوب را داشته باش.«از کتابِ هنر ظریف بی خیالی»

 

عادی شدن حاصل نبودن ناگهانی هاست. «از کتاب نخل و نارنج»

 

 

  •  بالاخره دستکش مادربزرگ آماده شد. خیلی وقت بود سپرده بود بهم بگن دستکشش گشاد شده براش ببافم دوباره. یادشون می‌رفت بهم بگن:/ یه مدت بود نرفته بودم سراغ بافتنی... حوصله ام نمیشد. یه کم بافتنش طول کشید به خاطر اون قسمت وسطش که همش «رو» بافته شده؛ مثل شنا کردن بر خلاف جریان آب میمونه. دو ردیف که می‌بافتم دستم درد می‌گرفت. مادربزرگ، چندین ساله که با واکر راه می‌ره. به خاطر محافظت از دستش، دستکش میپوشه... کاری هم به فصل گرما و سرما نداره... دستکش برام اندازه نیست:)))) چون اندازه دست مادربزرگ بافتم:)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۷/۲۹

نظرات  (۱)

۲۹ مهر ۰۱ ، ۱۰:۱۷ زری シ‌‌‌

معلم ریاضی انقدر هنرمند ندیده بودم که دیدم :"))))

 

من با بافتنی اصلا کنار نمیام ، چون شل و سفت میبافم کلا بهم میریزه حیح

پاسخ:
😄🥰
برا همه همینطوره، باید تمرین کنی تا به حالت عادی برسی:))
دانش آموز که بودم بیشتر معلم های ریاضیمون دماغشون عمل کرده بودن و مجرد بودن... منم با این قضیه یه مدت مامان اذیت میکردم😅 ... میگفتم چون اونا اینطوری ان پس منم احتمالا اینطوری میشم، مجرد و دماغ عملی:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">