ندانی که ایران نشستِ مَنَست

جهان سَر به سَر زیر دستِ مَنَست 

 

هــنر نـزد ایرانیـان است و بـــس

 نـدادنـــد شـیـر ژیان را بـــِـکــَــس

 

همه یــِکـدِلانَنَـد یـزدان شـناس

بـه نیکـی نـدارنـد از بـــد هـراس 

 

✓دریـغـا کــه ایــران ویــران شــود

کــُـنـام پَلـَنـگـان و شـیران شــود

 

چـو ایـران نباشد تـن مـن مـبـاد

در این بوم و بَر زنده یک تـن مباد 

 

همـه روی یـکسر بجـنگ آوریــم

 جــهان بــر بــد اندیـش تنـگ آوریم 

 

✓همه سربسر تن به کشتن دهیم

✓بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم 

 

✓چنین گفـت موبد که مرد بـنام(مردن به نام)

✓بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام 

 

✓اگر کـُشــت خواهــد تو را روزگـار

 ✓چــه نیکــو تر از مــرگ در کـــار زار

 

امروز زنگ تفریح همکارا داشتن صحبت میکردن و منم در حال استراحت و سکوت:) یک جمله باعث شد در کسری از ثانیه خونم به جوش بیاد ... عصبانیت شددددید با لرزش!:/... 

 اون جمله این بود: به خاطر یک نفر حکم اعدام پنج نفر دادن😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑 ... هنوزم به هم میریزم از حرف های رایگانی که میزدن:/... 

این شعر مخصوصا جاهایی که مشخص کردم با روح و روان آدم بازی می‌کنه... 

 

اگر فقط یکیشون خودش بر حق میدونست تو دادگاه به غلط کردن نمیفتادن برا نجات جونشون...

 

از اینکه با خوندن این شعر حس خوبی بهم دست داد خوشحالم:)... سراپا ضعف ام میدونم ولی از این خوشحالی خوشحالم:)

 

«چه نیکوتر از مرگ در کارزار!؟»