تشنگی آور به دست...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین(ع)» ثبت شده است

چرا انسانْ، زیبا نمیرد؟

کتاب حماسه حسینی سخنرانی های شهید مطهری از سال ۴۷ تا ۵۶، شامل ۷ فصل و ۴۲۸ صفحه است. به مطالب زیاد و مهمی حول حادثه کربلا می‌پردازه. خوندن این کتاب باعث شد به جواب یه سری سوالاتی که در ذهنم بود برسم. خود کتاب سوالاتی رو مطرح و بهش پاسخ داده بود و زاویه دید مناسبی ارائه می‌کنه. ضمن دادن اطلاعات جدید، اطلاعات قبل رو نظم میبخشه. مقایسه گذشته و حال و درس عبرت گرفتن و وادار کردن به تفکر و بررسی. این کتاب یکی از دلایل مهم برای شروع یک سیر منظم مطالعاتی شد:)

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

اشعاری که امام حسین علیه السلام وقتی در راه کربلا بود می خواند:

اگرچه دنیا قشنگ و نفیس و زیباست اما هرچه دنیا قشنگ و زیبا باشد آن خانه پاداش الهی خیلی قشنگ تر و زیبا تر و عالی تر است.

اگر مال دنیا را آخرش باید گذاشت و رفت، چرا انسان نبخشد، چرا انسان به دیگران کمک نکند، چرا انسان خیر نرساند؟

اگر این بدن ها آخر کار باید بمیرد، آخرش اگر در بستر شده هم باید مرد، در مبارزه با یک بیماری و یک میکروب شده هم باید مرد، پس چرا انسانْ زیبا نمیرد؟پس کشته شدن انسان به شمشیر در راه خدا بسیار جمیل تر و زیباتر است.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

از خیلی وقت پیش شروع کردم به کتاب خوندن، فک کنم سوم راهنمایی بودم و از کتابهای پدر برمی داشتم و می‌خوندم... کتاب های اخلاقی و اینا... بهم میگفتن این کتابا رو نخون مناسب سنت نیست! کاش همون موقع راهنمایی بود و بهم می‌گفت کتاب های شهید مطهری رو بخون:)! ... دانشگاه که بودیم چند تا از کتاب های شهید مطهری رو خوندم... فک کنم دوره ای برگزار شد ولی به سرانجام نرسید... فقط یادمه برا کتاب داستان راستان جلسه پرسش و پاسخ و تحلیل داشتیم و یکی از نکات مهمی که اونجا فهمیدم این بود چقدر برداشت ها، نوع نگاه و دقت افراد می‌تونه متفاوت باشه. چقدر این همفکری ها خوب بود. مثلا اگه از یه مطلب دو نکته یاد میگیرم وقتی تنهایی میخونم ممکنه با بحث و هم اندیشی بشه ده نکته. این همه کتاب خوندم ، رمان، روانشناسی، اخلاقی، زندگینامه، تاریخی، فلسفی و... خیلی خوب بوده چون زندگی ها رو تجربه کردم و همه احساسات:)... اما به نظرم اگر آثار شهید مطهری رو خونده بودم به خاطر نظام فکری ( نمی‌دونم این واژه مناسبه یا نه!) که ایجاد می‌کنه بهره‌برداری از بقیه کتاب ها رو چندین برابر می‌کنه و یه سپر محافظی هم ایجاد می‌کنه در مقابل آثار سوء برخی مطالعات:)

از اون جایی که هیچ وقت دیر نیست شروع کردم به برنامه ریزی و مطالعه... گرچه تو این مسیر تنهام و راهنما و همراهی نیست و چند سال طول می‌کشه اما امیدوارم که پای تصمیمم بمونم و به عهد با خودم وفادار باشم.

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

تلویزیون روشن بود و خواهرم داشت نگاه میکرد، دیدم استاد پناهیان داره صحبت می‌کنه نشستم به دیدن و شنیدن صحبت ها... در مورد اربعین می‌گفت ... از نزدیک ندیدم ولی شنیده ها تأیید می‌کنه حرفایی که میزدن‌... میگفتن این مهربونی، حرص نزدن و تعامل بین آدمای مختلف تو این مسیر داره زندگی آینده زیر سایه امام عصر(عج) بهمون نشون میده.

اللهم عجل لولیک الفرج❤️

۱۳ شهریور ۰۲ ، ۱۶:۰۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

الغارات

عبارت هایی از کتاب:( مشخص شده با «»)

«احساس مسئولیت است که نقطه نهایی است که انسان مؤمن باید به آن برسد.»

«به خدا قسم هیچ ملتی در میان شهر خودش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد.»(امام علی به مردم کوفه برای رفتن به جنگ شامیان)

داستان نجاشی رو قبلا شنیده بودم... قابل تأمله به شددددت و مشابه با خیلی از اتفاقاتیه که برای خودمون میفته یا میشنویم... در چنین شرایطی باید حواسمون به این عبارت باشه:

«دشمنی با عده ای، شما را به ترک عدالت نکشاند، عدالت را رعایت کنید که به تقوا نزدیک تر است.»

زمانی که دانش آموز بودم انگار به مدارس بخش نامه فرستاده بودن در مورد پوشیدن هدبند! چیزی که شنیدم اون موقع... دقت کنید رعایت حجاب نه! پوشیدن هدبند!!!... تا قبل از اون هم همیشه موجه میپوشیدم و موهام مشخص نبود... لزومی نمی‌دیدم هدبند هم بذارم زیر مقنعه ام! شاید هم اصلا نداشتم که بپوشم... معاون مدرسه نذاشت برم سر کلاس... عمیقاً و به شدت ناراحت شده بودم... بهم بی احترامی شده بود... میدیدم که بقیه هدبند میندازن دور گردنشون و فقط موقع نظارت میارنش رو سرشون... معاون هم خوب میدونست و یادمه که مستقیماً گفت که بیرون از مدرسه اصلا به ما مربوط نیست و کاری نداریم باهاتون!! ... خیلی با خودم کلنجار رفتم و حتی به این فکر کردم که موهام بیارم بیرون:/... ولی میدونستم این لجبازی به ضرر خودمه و بعد مدتی آروم شدم اما هنوزم بعد گذشت سال ها یادم نرفته... همین الآنم یه عده از مسئولین آموزشی هیچ دلسوزی ندارن و شاید حتی اعتقادی در کار نیست فقط به هر طریقی میخوان چیزی که بهشون گفته شده یا حتی گفته هم نشده!!!! رو اجرایی کنن صرفا جهت خودشیرینی:/ منطقی پشتش باشه یا نه... نتیجه عکس هم داشته باشه برا کی مهمه!:/

 

سخنرانی های استاد حامد کاشانی بهم کمک کرد که بهتر درک کنم چرا امام علی علیه السلام رو یاری نمی‌کردن! ... 

 شعر فاضل نظری چه خوب توصیف می‌کنه لبیک نگفتن به بهانه های مختلف و...

فرق این کتاب با کتابهای دیگه ای که در مورد حضرت علی علیه السلام خوندم دقیقا همونیه که نوشتن: سالهای روایت نشده از حکومت امام علی علیه السلام.

 

به «سلطان جهان»، «شاه عرب» گفتند و عیبی نیست

به هر تقدیر دست لفظ، از توصیف کوتاه است

_______________________________________________

دیشب کاملا اتفاقی برنامه مهلا با حضور عباس موزون رو دیدم. فوق العاده بود!

فقط یه نمونه اش توضیحی بود که در مورد «... مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)» دادن ... یکی از سوالای مخفی ذهنم بود که واژه مهجهم یعنی چی:)...

 

«أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَومَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام»

 

«االهم عجل لولیک الفرج»

_______________________________________________

کتاب الغارات، چهارمین کتاب پویش کتابخوانی.

معرفی دوستان میتونید اینجا ببینید.

با تشکر از خانم دزیره🌹

 

۰۵ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۳۲ ۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سین ^_^

نغمه عشاق

لبخند خدا بسته به لبخند حسین است

پس باش پی آنچه خوشایند حسین است

 

تعریف من از عشق همان بود که گفتم

در بند کسی باش که در بند حسین است...ببینید

 

در معرکه از‌ سنگدلان حرّ بتراشد

این ویژگی چشم هنرمند حسین است

 

شیرین تر از این شور ندیدیم همه عمر

شوری که خدا در دلم افکنده حسین است

 

آهنگ خوش و رقص خوش و بوی خوش اصلاً

طبل و علم و پرچم و اسفند حسین است

 

بی روضه ی او حال خوشی نیست … ، اگرهست

از حال ‌گذشتیم که آینده حسین است

 

از بس که ” علی ” نام قشنگی ست عجب نیست

این نام اگر روی سه فرزند حسین است

 

در جنگ سرافکنده نبودیم و نگردیم

چون بر سرمان یکسره سربند حسین است

 

پس باش پی آنچه خوشایند دل اوست

لبخند خدا بسته به لبخند حسین است... ببینید:)

 

«محسن کاویانی»

 

شب کنکور دو تا آهنگ اینقدر گوش دادم تا خوابم ببره... دختر خواهرم کوچیک بود... بردنش خونه پدربزرگم که خونه ساکت باشه بتونم بخوابم... وقتی برگشتن هنوز بیدار بودم... ولی به رو خودم نیاوردم... با گوشی خواهرم آهنگا رو گوش میدادم... چندین بار زدم از اول ... بعد از چند بار گوش دادن... قطعش کردم... یادم نیست کی خوابم برد:) ... 

یکی از آهنگ ها در واقع نوحه:) ...ای ساربان  از حمید علیمی بود ...

یکی دیگه رو دقیق یادم نیست... 

به احتمال زیاد  به سوی تو   از مهران زاهدی باشه یا ارمغان تاریکی از محمد اصفهانی.

هنوزم هر سه تاش خیلی دوست دارم.

داشتم سخنرانی گوش میدادم وقتی تموم شد و رفت بعدی، ای ساربان بود که پخش شد برا همین یاد شب کنکور افتادم:)

 

 

 

 

۲۵ شهریور ۰۱ ، ۱۸:۰۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

معرکه ی عشق

سهم ما در وسط معرکه ی عشق چه بود؟

غم و دلتنگی و حسرت، همه یک جا با هم

۰۷ مرداد ۰۱ ، ۲۲:۲۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^