تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است

به اسم صلح، در دستان شیطان نامه جنگ است

هراسی نیست در دل‌ها، اگر هنگامه جنگ است

 

هراسی نیست از شیطان، ز های و هوی طغیانش

اگر او می‌کند آغاز، دست ماست پایانش

 

نترسیم و نترسانیم، ترس آهنگ ابلیس است

بدان که ناامیدی آخرین نیرنگ ابلیس است

 

تمام زخم‌های ما برای حفظ این خانه است

کسی با گرگ اگر فکر توافق کرد، دیوانه است

 

بیا ای هم‌وطن فریاد شو ضد فراموشی

خیالی خام را دیده، شتر در خواب خرگوشی

 

بگو از دیرباز این مرز وقت رزم چالاک است

از این قلدرترش امروز در خروارها خاک است

 

بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد

نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمی‌سوزد

 

گمان بردی که این‌بار این حکایت فرق خواهد کرد؟

خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد

 

هر آنچه داشتی رو کرده‌ای، این آخرین برگ است

سر جان شرط می‌بندم، قمار آخرت مرگ است

 

ولی ما وعده‌حقیم و از باطل نمی‌ترسیم

شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمی‌ترسیم

 

به کف پیراهنی خونین، کسی از راه می‌آید

خدا زنده است ای مردم، ولی‌الله می‌آید

 

به استقبال او فریاد شد: انّا علی العهدی

کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی

 

بخشی از شعر خدا زنده است سروده محمد رسولی که چند ماه پیش در حضور رهبر انقلاب خوانده شد. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۳۱
سین ^_^

مجموعه طنز ضد حالات  

به ندرت اهل طنز خوندنم! به همین دلیل نمی‌دونم چقدر بخندیم میشه یه کتاب طنز خوب!:)

نیمه دوم کتاب باعث خنده بیشتری شد...

البته کل کتاب یه طرف، «حافظ+من» هم یه طرف!:)))

 

چند بیت از «حافظ+من»:

 

غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید

رفت و یکجا به همه کله پزی ها بفروخت

 

زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت

تا بگویند عجب رقص قشنگی دارد

 

ای عروس هنر از بخت شکایت منما

برو یک راست در خانه مادر شوهر

 

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم

گریمش کرده اند انگار قبل از فیلم برداری 

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی 

ولی افسوس که گشت آمد و ما در رفتیم 

 

 گویند رمز عشق مگویید و مشنوید

 پسورد را عزیز دلم لو نمی دهند

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•

نرگس1

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۶:۴۴
سین ^_^

شنبه...تو ماشین به سمت مدرسه:)... به سمت محل دوم زندگی:)... دو تا خانم داشتن با هم صحبت میکردن... نتیجه کنکور و... یکی از خانما گفت دانشگاه هم نره، خوشگله! ازدواج می‌کنه می‌ره:)... یاد وقتی افتادم که به من و خواهرم میگفتن، خودتون نشون بدین!:)))... مثلا: برقصید تو عروسی :) تا یکی شما رو ببینه!... می‌خوام تا صد سال یکی منو نبینه اونم این مدلی:/...

خونه ای که میمونم تو حیاطش درخت گردو داره:)

گردو

 

درخت گردو

 

سه روز محل کار، خونه یه خانوم تنها:) بقیه ایام هفته هم خونه پدر:)... این مدل زندگی کردن بیشتر و بیشتر حس آواره بودن بهم میده..‌. مستقل نبودنُ برام پررنگ می‌کنه...

به خواهرم میگفتم چقدر خوبه آدم خونه خودش داشته باشه:))... 

مثل زمان دانشگاه حس میکنم هیچ جا، جای من نیست... 

*****************************************

برایم نیمه شب تک بیت صائب میفرستد باز

رگِ خوابِ من افتاده به دست مردم آزاری....سید حمید رضا برقعی

 

دردیست غیرِ مُردن کان را دَوا نباشد

پس من چگونه گویم کین درد را دوا کن.... مولوی 

 

خوشم با انتظار، امیدِ وصلِ یار چون دارم

خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش....هاتف اصفهانی 

منبع

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۰۲ ، ۲۱:۴۶
سین ^_^