دو هفته پیش تصمیم گرفتیم بریم برا تعویض شناسنامه؛ هنوز از اون قدیمی هاست:/... سه تایی رفتیم... یکی از خواهرام عکس داشت... یکی دیگه هم تازه عکس گرفته بود میخواست از رو همون عکس براش چاپ کنه... و خودم😶😅... عکسی که تا الان استفاده میکردم مربوط به ۱۵ سالگیم میشه... همون که برا شناسنامه گرفتم:))... وقتی عکسم دیدم گفتم چقدر بزرگ افتادم تا ۲۵ سالگی میتونم ازش استفاده کنم!... اون موقع شاید به شوخی اینو گفتم ولی جدی جدی تا ۲۵ که هیچ بعدشم از همون استفاده کردم... تازه داستان رأی دادن نوشتم اگه مخاطبین بی شمارم یادشون باشه:)... خانومه میگفت عکسِ خودت نیست... این ازت بزرگ تره!!!!😐...
گفتم حالا که قراره شناسنامه نو بشه، عکس نو بگیرم😅... اصلاااااا نمیتونم ژست بگیرم برا عکس:(... خوش عکس هم نیستم:(.... برا همین گرفتن مجدد عکس سه در چهار این همه به تعویق انداختم😁... بعد یک ساعت آماده شد... بازم انگار ده سال بزرگ تر بودم تو عکس🙁... اولش خیلی ناراضی بودم... شوهر خواهرم گفت برات کاغذ میخریم خودمون عکس میگیریم:)... منم میگفتم بازم همین میشه:/... خو خودم نمیتونم ژست درست بگیرم... عکس نشون مامان و دختر خواهرم دادم گفتن خوبه:)... خودمم که دوباره نگاهش کردم دیدم خیلی هم بد نیست😅... تا چهل سالگی میتونم ازش استفاده کنم😑😂 ( تا چهل اغراقه ولی دیگه تا ۳۵ قشنگ میشه استفاده اش کرد:///)
هنوزم موفق به تعویض شناسنامه نشدیم:)... ولی خوش گذشت... وقتی منتظر بودیم عکس آماده بشه... خوراکی خریدیم و رفتیم تو پارک نشستیم.... هوا به شددددت سرد بود... درخت های پارک به شدت خوشرنگ بودن و ما هم فرصت غنیمت شمردیم و عکس گرفتیم... سه تایی و دو تایی و تکی😁... ببینید
وقتی خواهرم دوربین گرفته بود برا سلفی... دو یا سه تا پسر نوجوون رو موتور بودن و قبل از اینکه حرکت کنن... یکیشون گفت خواهر لطفاً از ما عکس نگیرید😐😄... دوربین رو به اونا بود:)...