تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

اوج صمیمیت

جمعه, ۶ اسفند ۱۴۰۰، ۰۸:۵۳ ب.ظ

زوچی؛ زوچی! ساعت پنجه، چشماش باز کرد قرمز بود گفتم انگار خیلی خسته ای بخواب، سرش به نشونه تایید تکون داد و چشماش بست و دوباره خوابید.

معمولا کسانیکه خیلی دوستشون داریم مثل نی نی کوچولوها:) رو گاهی با یه اسم خاصی صدا میزنیم...

یا

 دو نفری که زمان زیادی با هم بودن یا رابطه خیلی نزدیکی دارن همدیگر به جز در مواردی، به اسم کوچیک صدا نمیزنن و برا همدیگه اسم انتخاب میکنن بسته به رابطه این اسما می‌تونه جنبه طنز داشته باشه یا عاشقانه یا حتی بی معنی باشه ظاهرا!

من و خواهرم به اندازه سن من:) با هم بودیم همیشه، به جز یه دوره ای به خاطر دانشگاه... اون زمان هم شب های زیادی تلفنی یکی دو ساعت یا بیشتر! با هم حرف می‌زدیم تا هم دلتنگی حاصل از فاصله چند صد کیلومتری کمرنگ تر کنیم و هم اینکه خواهر حکم مشاور داشت برای خواهر افسرده اش:) 

هم اتاقی هام ازم می‌پرسیدن با کی اینقدر حرف میزنم ولی حرفم باور نمی‌کردن که طرف مقابل خواهرمه، موقعی که زنگ میزد اسمش نشونشون میدادم بازم تردید داشتن:))) تا اینکه یه بار گوشی گذاشتم وسط اتاق و دسته جمعی باهاش حرف زدیم:)  

داشتن ها و نداشتن های زیادی در طول زندگیم تجربه کردم تا یاد گرفتم و فهمیدم همه کمبود هایی دارن و در عوض داشته های ارزشمندی؛ بستگی به خودمون داره که کدوم ببینیم و برا خودمون پررنگش کنیم، داشته ها یا نداشته ها؟:)

خدایا شکرت♥️

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۲/۰۶
سین ^_^

خواهر

محبت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">