تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان کوتاه» ثبت شده است

بالاخره داستانی که سالها پیش، قبل ۲۰ سالگی! نوشته بودم دارم تایپ میکنم!

اینجا میذارمش با رمز، اگه کسی(از مخاطبین:) مایل بود بخونه رمز رو تقدیم میکنم. ولی داستان، محتوای خاصی نداره و همینطور نگارش درست و حسابی. پس چرا ننداختمش دور؟! یکی دوباری هم میخواستم بندازمش سطل آشغال ولی دلم نیومد. یکی اینکه نوشته مربوط به اواخر نوجوونیم هست و یادآور حس و حال اون موقع. همینطور اتفاقات خاصی از داستان که بعداً تو زندگی اطرافیان به وقوع پیوست! شاید طبیعی باشه ولی برای خودم یه کم بیشتر از عادی بودنه! قصدم رعایت اصول داستان نویسی و نوشتن حرفه ای و اینا هم نیست. فقط ثبت این نوشته هاست. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۴ ، ۱۷:۴۹
سین ^_^

One day a man, hearing that glasses are useful for reading, went to

 a shop to buy glasses.

The shopkeeper showed him a pair of glasses, but he asked for

 another pair. In this way, he continued trying on many pairs of

 glasses, but every time he said. " These are not good. Give me

 another pair, please."

At last the shopkeeper, who was getting angry, said," Sir, can you

 read at all?" The man answered:" If I could read, why would I want

 glasses?"

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۰ ، ۱۸:۱۰
سین ^_^

روزی شخصی از بیابان به سوی مدینه می آمد. چون از راه دور به دیدار پیامبر(ص)  می رفت دوست داشت دست خالی نرود. در همین حال پرنده ای را دید که به سراغ بچه های خود در لانه رفت، آن شخص کنار لانه ی پرنده رفت و جوجه ها را گرفت و به عنوان هدیه نزد پیامبر(ص) آورد و وقتی به حضور پیامبر رسید، جوجه ها را نزد پیامبر گذاشت.

در همین هنگام که جمعی از اصحاب هم حاضر بودند، ناگاه مادر جوجه ها بدون آنکه از مردم وحشت کند، آمد و خود را روی جوجه هایش انداخت. معلوم شد مادر جوجه ها به دنبال آن شخص و به خاطر جوجه هایش او را تعقیب کرده و تا آنجا آمده است.

بله! محبت و علاقه به فرزند به قدری است که یک پرنده که به طور طبیعی از انسان گریزان است، خود را در بین آن همه جمعیت روی جوجه هایش می اندازد.

پیامبر(ص) وقتی این صحنه را دید رو به حاضران کرد و فرمود:«این محبت مادر نسبت به جوجه هایش را درک کردید، ولی بدانید محبت خداوند به بندگانش هزار برابر این محبت است.

برگرفته از کتاب «بر سفره نماز» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۴۴
سین ^_^