تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

هدیه

پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۴۹ ب.ظ

بالاخره داستانی که سالها پیش نوشته بودم دارم تایپ میکنم! قبل ۲۰ سالگی! 

اینجا میذارمش با رمز، اگه کسی(از مخاطبین:) مایل بود بخونه رمز رو تقدیم میکنم. ولی داستان، محتوای خاصی نداره و همینطور نگارش درست و حسابی. پس چرا ننداختمش دور؟! یکی دوباری هم میخواستم بندازمش سطل آشغال ولی دلم نیومد. یکی اینکه نوشته مربوط به اواخر نوجوونیم هست و یادآور حس و حال اون موقع. همینطور اتفاقات خاصی از داستان که بعداً تو زندگی اطرافیان به وقوع پیوست! شاید طبیعی باشه ولی برای خودم یه کم بیشتر از عادی بودنه! قصدم رعایت اصول داستان نویسی و نوشتن حرفه ای و اینا هم نیست. فقط ثبت این نوشته هاست. 

نظرات  (۱)

خب خب خب. اینجا پیام بذاریم برای رمز چجوریه

پاسخ:
:)
ساعت ۱۲ به بعد شروع میکنم به پست گذاشتن، چند قسمتش آماده کردم. 
رمز براتون فرستادم. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">