تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محبت» ثبت شده است

یکی دیگه از محرومیت هام به خاطر کرونا ندیدن برفه...

 محل کارم برف میاد ولی محل زندگی نه:(

وقتی مدرسه حضوری بود اینقدر ابراز احساسات کردم نسبت به برف که دانش آموزام میدونن چقدر دوست دارم؛ امروز که برف اومده و من نبودم:( برام فیلم گرفتن فرستادن🥰

اولین برفی که دیدم سه سالگیم بود بعضی صحنه ها هنوز تو ذهنم هست...

آخرین برفی که تو شب دیدم زمان دانشجویی بود یکی از خاطرات خوش دانشگاه:)! و از لحظه های به یاد موندنی کل زندگیم. خیلی خیلی قشنگ بود، سفید و سبک و آروم تو سیاهی شب و زیر نور چراغ میومدن پایین... با دیدن همچین صحنه هایی آدم به خودش میگه این دنیا هم قشنگی هایی داره...:)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۰ ، ۱۴:۵۹
سین ^_^