تشنگی آور به دست...

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نادر ابراهیمی» ثبت شده است

به همسرم

چند تا جمله از کتاب که خیلی دوست داشتم یادداشت کردم:)

جمله سوم که کنارش تیک زدم در خودش کلی حرف داره شایدم برداشت های خودم زیاده ازش:) به نظرتون خلاصه اش میشه چی؟ به نظرم میشه دوستت دارم:) اما خیلی قشنگ اومده با عمل ثابت کرده و حتی غیرمستقیم بیانش کرده. این روزا بعضی کلمات اینقدر به کار بستنشون عادی شده که ارزش خودشون دارن کم کم از دست میدن... کلمه ای که خیلی شنیدین شاید حتی از بقال سر کوچه😂: «عزیزم» 

کلمه ای که حتی دشمنای درجه یک هم به هم میگن از سر عادت:/ یا مثلاً ادب در کلام یا آداب اجتماعی!!! حالا با این شرایط به یکی که واقعا برامون عزیزه بگیم عزیزم همون رنگ و بو رو داره؟؟؟ 

شاید دارم سخت میگیرم😅، خودم باید برم ابراز علاقه در کلام یاد بگیرم🤔... ولی در عمل بیشتر میپسندم هم برای خودم هم برای دیگران:)

یه نفر بیاد بگه مثلا از بوی کله پاچه خیلی بدم بیاد ولی چون میدونستم دوست داری رفتم برات گرفتم:)) خب این یعنی چه؟ یعنی خاطرت برام عزیزه، دوستت دارم، عاشقتم😁 بهتر از دوستت دارم خشک و خالی نیست؟

 

 

 

شب عمیق است؛ اما روز از آن هم عمیق تر است.غم عمیق است اما شادی از آن هم عمیق تر است.

 

چیزی غم انگیز تر از پیری روح وجود ندارد. از مرگ هم صدبار بدتر است.

 

√میبینی که چقدر خوب، من بی حافظه، نام تک تک چیز هایی را که خواسته بودی به خاطر سپرده ام؟

 

ما تا زمانی که می کوشیم خود را خالصانه و عادلانه قضاوت کنیم، از قضاوت دیگران نخواهیم ترسید و نخواهیم رنجید...

 

زمانی که اندوه به عنوان یک مهاجم بد قصد سخت جان می آید، نه یک شاعر تلطیف کننده ی روان، حق است که چنین مهاجمی را به رگبار خنده ببندی...

 

کودکی ها را به هیچ دلیل و بهانه، رها مکن، که ورشکست ابدی خواهی شد... 

۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۱۵ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

معرفت

مردی در تبعید ابدی، عنوان کتابی هست که نادر ابراهیمی در مورد ملاصدرای فیلسوف:) نوشته با قلم زیباش یه کتاب فوق العاده شده. 

معمولا کتابی که منو وادار به تفکر کنه جذبم میکنه، وقتی که این کتاب می‌خوندم به خواهرم گفتم که چرا اینا اینقدر خودشون اذیت می‌کنن و دنبال چیزی هستن که ممکنه سبب غرق شدنشون بشه خب میتونن به همین چیزایی که میدونن بسنده کنن و در عوض عمل کنن به دونسته هاشون، بهتر نیست؟! ولی... الان خودم همون مسیر در پیش گرفتم، هر چقدر بیشتر بدونی بیشتر متوجه میشی که نادانسته ها خیلییییی زیادن و زمان، کم. و حریص تر میشی برای آگاهی بیشتر...

به لطف کتابدار عزیز کتاب های مفید زیادی مطالعه کردم:) 

نمی‌دونم از کی به فلسفه علاقمند شدم البته شاید بودم و نمی‌دونستم به خاطر رشته دبیرستان و دانشگاه که ارتباطی با فلسفه نداشت. 

شاید از کتاب دنیای سوفی و راز فال ورق یوستین گوردر شروع شد و بعدش هم دنبال قلندر و قلعه( در مورد سهروردی) بودم که به دستم نرسید تا بعد از مردی در تبعید ابدی. اگه مثل من هیچ چی از فلسفه نمی‌دونید:) این چند تا رمان برای شروع خوبه:)؛ لازمه بگم مردی در تبعید ابدی یه چیز دیگه استwink

یه مدت بعد کتاب آشنایی با علوم اسلامی شهید مطهری مطالعه کردم و یادداشت برداری ولی رهاش کردم... 

.

.

.

بالاخره این اواخر یاد کتابدار افتادم که بهم پیشنهاد داده بود سخنرانی های دکتر دینانی گوش بدم و منم سرچ کردم و رسیدم به برنامه معرفت که با حضور دکتر ابراهیمی دینانی از سال ۸۷ از شبکه چهار پخش میشه. دقیقا همون چیزی هست که دنبالش بودم درسته که صددرصد گفته هاشون متوجه نمیشم ولی در کل ساده و برای عام صحبت میکنن و به شدت لذت بخشه.

۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

یک عاشقانه آرام

«خداوند خدا پیش از آنکه انسان را بیافریند، عشق را آفرید؛ چرا که می دانست انسان، بدون عشق، درد روح را ادراک نخواهد کرد. و بدون درد روح، بخشی از خداوند خدا را در خویشتن خویش نخواهد داشت.»

 

مگر به تو نگفته ام که «یاد، انسان را بیمار می‌کند؟»

برگرفته از کتاب یک عاشقانه آرام از نادر ابراهیمی

 

این کتاب می‌تونه یه هدیه عالی برای یه دوست عالی و یا یه زوج باشه:)

این کتاب به کسانی پیشنهاد میدم که نگران روزمرگی بعد ازدواج هستن و همین طور کسانی که از اسیر برنامه شدن میترسن از تکرار و خستگی.

 

یه پیشنهاد برای کسانیکه به دنبال خانواده موفق هستن:)

سخنرانی های دکتر شاهین فرهنگ با عنوان ازدواج موفق و خانواده موفق، با آگاهی میشه یه انتخاب درست داشت و یه زندگی پایدار.

 

۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۰:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

گالان و سولماز

  • در زمان ما خنده، ارزان نیست. خنده ی از ته دل.  

          تا بخواهی، پوزخند و زهرخند و نیش خند؛ اما یک خنده پاک کاش می جستی،            قابش می کردی و به دیوار اتاقت می کوبیدی.

           (آتش بدون دود4 ؛ واقعیت های پرخون)

 

  • به کار بردن نادرست یک ابزار دال بر نادرست بودن آن ابزار نیست.

 

  • نمی شود به گذشته ها برگشت؛ چرا که واقعا گذشته ای وجود ندارد، و آنچه هست چیزی جز یاد نیست.

 

  • درد های بزرگ را کلمات تسکین نمی دهند...

          (آتش بدون دود5 ؛ حرکت از نو)

 

  • گمان می برم که اگر خداوند صد هزار گونه خنده می آفرید اما رسم اشک ریختن را نمی آموخت، قلب، حتی تاب ده روز تپیدن را هم نمی آورد. گریه چه نعمتی است واقعا برای آنکس که قلبی دارد.

             (آتش بدون دود6 ؛ هرگز آرام نخواهی گرفت)

 

رمان آتش بدون دود رو یه کتابدار نازنین بهم معرفی کرد، این کتاب 7 جلدی نادر ابراهیمی به شدت منو مجذوب خودش کرد و باعث شد برم سراغ بقیه آثار نویسنده.

 

آتش بدون دود یه رمان عاشقانه، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، انقلابی،مذهبی و... به شدت اثرگذاره. 

گالان و سولماز عنوان اولین کتاب این مجموعه است و سرآغاز ماجرا. در ادامه به زندگی فرزندان این دو در قالب حوادث پرداخته میشه.

۲۵ تیر ۰۰ ، ۰۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

بر جاده های آبی سرخ

میر ناصر: «من می خواهم که رعیتم سر به زیر باشد و شکم سیر، نه سر بالا گرفته از افتخار احمقانه استقلال، با شکم های به پشت چسبیده و تن های برهنه، و این همه درد...!»

 

سلیمه: «خوشا به حال کسی که عاشق است برادر، و به صداقت هم عاشق است؛ چرا که بد حالی عاشق هم بدحالی خوشی است؛ و در هیچ روزگاری هم، هیچ عاشقی روی آرامش ندیده است.»

 

نادر ابراهیمی با کتاب بر جاده های آبی سرخ به خوبی تقابل شجاعت و بزدلی، خود خواهی و وطن خواهی، خود باخته و خود باور، مستقل و وابسته(البته منظور x و y نیست:)) رو نشون میده...

 

یکی نیست به میر ناصر بگه مردمی که به واسطه امثال شما استقلالشون از دست بدن به دست خود شما گرسنه و برهنه و دردمند هم خواهند شد.

 

به سلیمه نمیشه چیزی گفت چون حرف حساب جواب نداره... البته میشه گفت دمت گرم:) ... هم چنان هم در روزگار ما اگر عاشق صادقی باشد احوالش همین است...

۲۵ تیر ۰۰ ، ۰۸:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^