تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نهج‌البلاغه» ثبت شده است

«کسی هست تو زندگیت که نبخشیده باشی؟» 

این سؤال سر کلاس از بچه ها پرسیدم... از خواهرم هم پرسیدم:)

چیزی هست که نشه بخشید؟ 

منظورم از بخشش این نیست که یکی بی دلیل بیاد بزنه در گوشت و تو هم بهش بگی بخشیدمت یکی دیگه بزن:/

به نظرم «زمان» خیلی مهمه، بارها پیش اومده فکر کردم نمیتونم ببخشم اصلا، ولی بعد از گذشت یه مدت، تونستم بگذرم:)

یه عبارتی هست که میگن به خدا واگذارش کن یا میگیم به خدا واگذارش کردم.

خب این عبارت ایهام داره:) بعضیا منظورشون اینه: خدایا حالش بگیر بدجور در هر شرایطی😁( چه پشیمون باشه چه نباشه) 

یه عده هم منظورشون اینه:  خدایا هر طور خودت صلاح میدونی به راه راست هدایتش کن حالا اگه لازمه یه درسی هم بهش بده😄

فکر میکنم راهنمایی بودم که با خودم میگفتم همه آدما میتونن همدیگر ببخشن که همه برن بهشت و برام عجیب بود که چرا این کار نمی‌کنیم خیلی زیرکانه است و همه چی هم به خیر و خوشی تموم میشه😶😅 شیطون هم از عصبانیت میمیره:)) 

بخشش اصلا کار آسونی نیست، از خدا می‌خوام بهمون توفیق بده مثل خودش با گذشت باشیم... 

حکمت ۱۵۸ نهج‌البلاغه: برادرت را با احسانی که در حق او می‌کنی سرزنش کن و شر او را با بخشش بازگردان.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۰۸
سین ^_^

مدرسه تعطیل شد؛ سوار ماشین شدیم و حر کت کردیم به سمت خونه. یکی از همکارا سوالی پرسید یا درخواستی داشت یا موقع پرداخت کرایه بود که دست بردم به سمت کیفم ولی نبود!!! کیف بزرگی که کتاب ها و خوراکی و جامدادی و تبلت و گوشی و کیف پولم و... توش بود. باورم نمیشد، خیلیییی عجیب بود، کیف به اون بزرگی فراموش کرده بودم😶😅 ... آخر هفته بود و چند روز تعطیلی تا شنبه، باید قید کیف و محتویاتش میزدم برا چند روز که زدم! فک کنم یه مناسبتی هم بود و از طرف دوستان پیام هایی دریافت کرده بودم که بی جواب مونده بود و این چند روز در دسترس نبودن باعث نگرانیشون شده بود:)

این قضیه برمیگرده به سال اول تدریسم و دیگه هم تکرار نشد، فراموش کردن چیزای کوچیک، کم و بیش بوده و هست ولی در این حد و اندازه بی سابقه بود... 

دلیلش رو درگیری فکری بیش از حد، خستگی روحی و جسمی و استرس میدونم... دقیقه ۹۰ مشخص شد که کجا و چی باید درس بدم... دو تا مقطع تحصیلی با شش تا پایه که جمعا میشد ۷ تا کتاب!... معاون آموزشی منطقه یه آدمی بود با زبون تند و تلخ البته ویژگی مثبتی هم داشت: سخت گیری برای ایجاد نظم :) به خاطر یه حرفش چند روز سردرد داشتم:) بازدید های مکرر منطقه و استان و... زیر ذره بین بودیم:/ یادمه وقتی می‌خوابیدم تو خواب هم درس میدادم یا داشتم مسئله ای رو حل میکردم. مسیر رفت و برگشت از خونه به مدرسه  تقریبا دو ساعت طول می‌کشید با جاده های مار پیچ و شیب دارش:/، تا چند هفته وقتی می‌رسیدیم خونه از سردرد فقط میخوابیدیم گاها بدون خوردن ناهار...

اینا رو نوشتم که یادم باشه هیچ چی آسون به دست نیومده و نمیاد، باید براش تلاش کرد، بی‌خوابی کشید، تحمل کرد و ... .

حکمت ۱۵۲ نهج‌البلاغه: آنچه روی می آورد، باز می گردد، و چیزی که بازگردد گویی هرگز نبوده است.

 

 

خدایا شکرت ❤️

 

.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۸:۳۰
سین ^_^

اکثر اوقات وقتی بیدار میشم از خواب چند دقیقه گوشی میگیرم دستم که مغزم بیدار بشه!:)). پیامایی که به دستم رسیده میخونم و اینجا رو هم چک میکنم معمولا.

نمی‌دونم تا چه اندازه صحت داره ولی اولین پیامی که دیدم و همکارم برام فرستاده بود در مورد شرایط انتقالی بود، طوری تغییرش دادن که به خاطر چند ماه نمیتونم انتقالی پر کنم...!؟:/  میدونم هیچ اتفاقی بی حکمت نیست برا همین سعی میکنم کمتر ناراحت باشم😅 ولی وقتی به بعضی شرایط غیر قابل تحمل محل کار فکر میکنم یه کوچولو غمگین میشوم😁 بعضی دانش آموزا کلی خوشحال میشن وقتی بفهمن:))

 

انسان شکیبا، پیروزی را از دست نمی دهد، هر چند زمان آن طولانی شود.(حکمت ۱۵۳ نهج‌البلاغه)

 

مردم دشمن چیز هایی هستند که نمی دانند.(حکمت ۱۷۲  نهج‌البلاغه)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۱ ، ۱۴:۰۰
سین ^_^