تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدیه» ثبت شده است

F

F

 

اوایلی که کلاس خط می‌رفتیم، یه جلسه خیلی منتظر استاد موندیم و نمیومد... بالاخره با تأخیر زیاد اومد و بعد از معذرت خواهی بهمون گفت امروز تولدم بود و غافلگیرم کردن برا همین دیر اومدم. اونجا بود که متوجه شدیم تولدش چه روزیه:)

به خاطر فیلتر دو ماهی میشه که کلاس خط تعطیل شده... چند روز پیش با استادم صحبت کردیم در مورد ادامه کلاس... مثل اینکه حالش زیاد خوب نبود... نمی‌دونم چرا؟ به خاطر مشکلاتی که داشتن یا به خاطر حوادث اخیر:)

یه کارگاه داره برا ساخت وسائل چوبی... قبلا برای خانواده سفارش دسته کلید و گوشواره و... داده بودم. چند تایی رو با هزینه و چند تاش هم هدیه داد. مثل دسته کلید اسم خودم:) ... خیلی دوستش دارم و به یه دونه کلیدم که کلید خونه است آویزونه.

چند ماهی میشه که جا قلم نی استاد امانت پیشمه و فرصت نشده بهش برش گردونم:/... یادگاری داداشش هست و میدونم خیلی براش عزیزه. وقتی قلم نی ها رو داده بود به دوستش برام بیاره گذاشته بودش تو جا قلم نی ای خودش:) و یه گردنبند چوبی هم برام گذاشته بود داخلش. برا همین دوست داشتم وقتی جا قلمی رو برمیگردونم خالی نباشه. 

اینو براش بافتم با مهره:)... اولین بار بود حرف میبافتم برا همین خیلی طول کشید حدود نصف روز:) ... با آزمون و خطا پیش رفتم ولی بالاخره درست شد:))... تا یه روز همش بهش نگاه میکردم... دوسش دارم! ... وقتی من یه چیز به این کوچیکی خودم ساختم و اینقدر دوسش دارم ببین خدا ما رو چقدردوست داره:)... بی حد و اندازه❤️

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۱ ، ۲۱:۰۶
سین ^_^

وقتی داشتم پست دیروز رو می‌نوشتم به مناسبت روز کتاب و کتابخوانی:) به این فکر میکردم که چطور از مخاطبای خوبم میتونم تشکر کنم که متناسب با روز هم باشه. تصمیم گرفتم هر کی برای پست Book نظر بذاره بهش یه کتاب هدیه بدم:) به انتخاب خودش. از شانس خوبِ جیبِ ما فقط دو نفر نظر گذاشتن😅. از اونجایی که تو شهرمون کتابفروشی خوب نداریم و حوصله پست کردن هم ندارم😶... به نظرم بهترین راه اینه خرید کتاب بذارم به عهده هدیه گیرنده ها و فقط پرداخت هزینه با من باشه. تا فردا منتظر هدیه گیرنده ها:) میمونم که اینجا رو بخونن و نظر مثبتشون اعلام کنن😄. اگه نیومدن بهشون اطلاع میدم:)

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۰۱ ، ۱۴:۲۶
سین ^_^

به خاطر روز معلم و تولد به مادرم میگفتم، این سه تا چیز بیشتر از همه دوست دارم، کتاب، رنگ، طلا😁 

منظورم از رنگ انواع مداد رنگی، پاستل، ماژیک و کلا ابزار نقاشیه:)

معمولا از مدرسه که برمیگردم میام پیش مامان که اعلام حضور کنم😁 ۵ دقیقه هم که دیر میرسم زنگ میزنه کجایی؟ نیومدی!؟:) ... گفت کادویی که دوست داری برات آوردن. پرسیدم کی؟ چی؟ چقدر کادو گرفتن خوبه😅 مخصوصا اینکه انتظارش نداشته باشی. کادو ها کتاب بود برای من و خواهرم از طرف مهندس خوش ذوقمون، پسر عمه عزیز:)، به مناسبت روز معلم. زود تند سریع اومدم سراغ کادو و بازش کردم و یادداشتی که نوشته بود خوندم ... بابت تأخیر هم عذرخواهی کرده بود. کتابی برا خواهرم گرفته بود هم نگاه کردم ببینم چیه و توش چی نوشته:) بهش پیام دادم و تشکر کردم. میخواستم بهش بگم کادو بده بذار با یه سال تأخیر باشه😁 ولی نگفتم. برا تولدم هم پاستل خریدم، خواهرم پولش داد:)) از اون سه مورد فقط طلا نگرفتم... اونم شاهزاده سوار بر موتور باید میداد که هنوز در دسترس نیست😕

ابزار نقاشی برا دکور نمی‌خوام:)    اینم    از آخرین نقاشیم، به مناسبت تولد دختر خواهرم.

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۱ ، ۰۶:۰۴
سین ^_^