در اقلیّت بودن، تنها بودن نیست.
«چه بسا گروهی اندک
که بر بسیاران غلبه کردند...»
پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
*****************************************
به روی آینه پر غبار من بنویس :
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
*****************************************
خواب دیدیم که رویاست، ولی رویا نیست
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست
*****************************************
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
*****************************************
« غم » قرار دل پر مشغله عشاق است
*****************************************
بعد یک عمر قناعت دگر آموخته ام:
عشق گنجی است که افزونی اش از انفاق است
*****************************************
باد مشتی ورق از دفتر عمر آورده ست
عشق، سرگرمی سوزاندن این اوراق است!
*****************************************
بین ماهی های اقیانوس و ماهی های تنگ
هیچ فرقی نیست وقتی چارهای جز آب نیست!
*****************************************
من چه در وهم وجودم چه عدم، دلتنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دلتنگم
*****************************************
حال، در خوف و رجا رو به تو برمیگردم
دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگم
*****************************************
نشد از یاد برم خاطرهٔ دوری را
گر چه امروز رسیدیم به هم! دل تنگم!
*****************************************
چه خواهد کرد با ما عشق ؟! پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را
*****************************************
کوشش چه میکنی که از این سنگ بگذری
کوهی است پشت سنگ، از این بیشتر مکوش
*****************************************
از یاد بردن غم عالم میسر است
اکنون که با شراب نشد شوکران بنوش
*****************************************
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
*****************************************
عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
*****************************************
در کف بازار دنیا عمر خود را باختی
*****************************************
زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
*****************************************
«صبر» درمان من است از تلخ و شیرینش چه باک؟!
هر چه باشد ناگزیرم، هرچه باشد حاضرم...
*****************************************
که باور میکند با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را ساختی ما را
*****************************************
به جای شکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟
*****************************************
خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست
*****************************************
این ماهی افتاده در تُنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی رنگ می خوانند؟!
وقتی داشتم اشعار میخوندم، دختر خواهرم تو اتاق بود و سرش تو گوشی طبق معمول:/... بهش گفتم بیا شعرهایی که میخوام یادداشت کنم برام تایپ کن. درسته حوصله نوشتن نداشتم:) ولی دیدم اینطوری یه چیزی یاد میگیره... چند تا کلمه و مفهوم جدید همینطور املای کلمات و... . بعضی جاها ازش میپرسیدم میدونی مخاطبش کیه؟ بلد بود:)... ازش پرسیدم میدونی ملک الموت یعنی چی؟ بعد برای توضیحش گفتم ملک ملائکه، الموت الآمریکا:))... جوابُ فهمید و گفت دیدی چه خوب متوجه شدم؛ منم گفتم دیدی چه خوب توضیح دادم:)))...