تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۱۱ مطلب در مرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

دانگال

سانجو

سکسکه

سوپر ۳۰

وقتی حرف از فیلم هندی میشه ژانر عاشقانه رو ناخودآگاه به ذهن میاره ولی از این ۴تا فیلم هیچکدوم عاشقانه نیست!:)

فیلم دانگال در مورد کشتی گیر زن اهل هند 

فیلم سانجو در مورد بازیگر هندی سانجی دات:)

فیلم سوپر ۳۰ هم در مورد ریاضیدان هندی 

فیلم سکسکه بر اساس واقعیت نیست و در مورد یه معلمه :)

 

وقتی مختارنامه پخش میشد بچه مدرسه ای بودم و نگاهش میکردم ولی قسمت یا قسمت های آخرش ندیدم چون مسافرت بودیم... این چند سال هم که هی پخش میشد دوباره و چندباره نگاهش نکردم... امسال از اولش نشستم نگاه کردم... عاشق مختار شدم چون عاشق مولاست مولا علی:)

دیشب ندیدمش، الان منتظرم که شروع بشه:)

اگه بهم فیلم پیشنهاد بدین هم خیلی خوشحال میشم😁🌸

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۱ ، ۱۴:۰۰
سین ^_^

دیدار دوباره بعد مدت ها... عجیبه بین ۶۰ یا ۷۰ نفر آدم و چند تا سفره، جای خالی فقط کنار تو باشه و عاشق بینوای قبل از این😁 شایدم خوش شانس! به فاصله یه نفر بشینه کنارت برا غذا خوردن... عمدی در کار نبود ۹۹ درصد نبود:) اتفاقی بود... بهش فکر میکردم که شاید داره اذیت میشه ... ولی فک نکنم:))) راحت غذاش خورد و رفت:)... تو نگاهش چی میدیدم؟ دلخوری؟ توقع؟ بی توجهی؟ انتظار؟ نفرت؟؟ شاید یه کمی هم عشق؟

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۱ ، ۱۸:۱۱
سین ^_^

چیزی که داره اذیتم میکنه؟ واژه اذیت شاید درست نباشه!🤔 دارم بهش فکر میکنم و می‌خوام بنویسمش شاید خلاص شدم ازش!؟ یه چیزی از جنس اون حسی که فهمیدم معلم مورد علاقه ام منو فراموش کرده... خیلی بهش فکر کردم... متوجه شدم علاقه دوطرفه نبوده وگرنه فراموشم نمی‌کرد... چرا فکر میکردم دوطرفه است اون موقع؟ یعنی تو توهم بودم یا نه واقعا همچین برداشتی داشتم از رفتارا و حرفاش... لبخندش و طرفداریش ازم هنوزم خوب یادمه:)

اسم سه نفر از هم کلاسیام میدونست... یکیش که دختر مدیر بود و دوستم بود و یکیش هم به گفته خودش یه حرفی سر کلاس زده بود که باعث شده توذهنش بمونه و نفر سوم که کنار من مینشست و دوستم بود، زرنگ بود و البته پر حرف و شوخ...یه سال باهامون بود...فک کنم همین دوستم جای منو تو ذهنش گرفت:))

یکی از دوستای تقریبا قدیمیم به خاطر مشغله و تشکیل خانواده ارتباطمون کم شد، خودمم همینطور راحت بودم... اما هنوزم مثل قبل دوستش داشتم و براش احترام قائل بودم تا اینکه متوجه شدم یعنی اینطور فکر میکنم اون صادقانه منو دوست نداشته...تصمیم گرفتم ارتباطم کامل باهاش قطع کنم و حتی پیام سالی یکبار هم نفرستم براش:) 

و فک کنم خوشحال میشه از این تصمیم...:/

هنوزم براش احترام قائلم و اگه خواستم برا دوستان و آشناها دعا کنم اونم شامل میشه... این برام دلیل خوبیه که دلم باهاش صافه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۲۰
سین ^_^