تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

کاملا اتفاقی

جمعه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۱، ۰۶:۱۱ ب.ظ

دیدار دوباره بعد مدت ها... عجیبه بین ۶۰ یا ۷۰ نفر آدم و چند تا سفره، جای خالی فقط کنار تو باشه و عاشق بینوای قبل از این😁 شایدم خوش شانس! به فاصله یه نفر بشینه کنارت برا غذا خوردن... عمدی در کار نبود ۹۹ درصد نبود:) اتفاقی بود... بهش فکر میکردم که شاید داره اذیت میشه ... ولی فک نکنم:))) راحت غذاش خورد و رفت:)... تو نگاهش چی میدیدم؟ دلخوری؟ توقع؟ بی توجهی؟ انتظار؟ نفرت؟؟ شاید یه کمی هم عشق؟

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۲۸
سین ^_^

عشق

نفرت

نظرات  (۴)

اواااا 

چه جاذاب

پاسخ:
خیلییییی:// 😂
البته یه سری چشم بودن کنجکااااو ببینن بعد از سال ها دوباره خبریه یا نه... به این دلیل یه کم معذب بودم و اینکه نکنه دوباره حرف دربیارن:/ 

همه هم خبر دارن

اوه

خیلی داغان بود که XD

پاسخ:
آره فامیل بودن همه، البته این عدم موفقیتشون😁 خودشون جار زدن که مربوط به خیلی سال پیش هست و قدیمی شده:)

همچنین مواقعی بی توجه ای معمولا هست😐

 

پاسخ:
آره ولی شورش درآورده، چند ساله قهره:) 
(مگه قهر برا بچه کوچیکا نیست؟ آدم بزرگا هم قهر میکنن؟ این عبارت یه چند باری به مامانم گفتم با خنده وقتی میبینم آدم بزرگا قهر هستن و با هم حرف نمیزنن) 
من که برای برداشتن نوشابه باهاش حرف زدم و راهنماییش کردم، نوشابه رو برداشت ولی هیچ چی نگفت:/😅

ای بابا، دوره زمونه برعکس شده پسرا قهر میکنن😂😂😂

پاسخ:
فایده هم که نداره، نازشون خریدار نداره:))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">