یادداشت هایی از کتاب راهبی که فراری اش را فروخت اثر رابین اس شارما
شاید من برایش یادآور زندگی ای بودم که دوست داشت به دست فراموشی بسپارد.
دوستِ من، من هم همین مسیر را طی کرده ام، من نیز رنجی را که تو احساس کردی، احساس کرده ام. با این حال آموختم که هر چیزی به دلیلی اتفاق می افتد.
هر واقعهای هدفی و هر شکستی درسی در خود دارد. من تشخیص دادم که شکست، چه شکست شخصی، چه شکست حرفهای یا حتی شکست روحانی، برای گسترش شخص حیاتی است. تمامی اینها رشد درونی را به همراه دارند و همگی با هم دستاوردی روحی به دنبال دارند. هرگز بابت گذشتهات پشیمان نباش. در عوض آن را به عنوان معلمی در آغوش بگیر.
سوای اینکه در زندگی چه اتفاقی برایت می افتد، این تنها خودت هستی که ظرفیت انتخاب پاسخ به آن واقعه را داری. زمانی که جست و جوی نکات مثبت در هر اتفاقی در تو تبدیل به عادت میشود، زندگی ات به سمت سطح بالاتری به حرکت در میآید. این یکی از ارزشمندترین قوانین طبیعت است.
هیچ اشتباهی در زندگی وجود ندارد همه چیز درس است. هیچ تجربه منفی وجود ندارد همه چیز فرصتی برای رشد و آموختن و پیشرفت کردن در امتداد جاده تسلط بر نفس است. از دل سختیها قدرت زاییده میشود. حتی درد نیز میتواند معلم خارق العادهای باشد؛ درد بالابرنده، یا به عبارتی دیگر اینکه تو چطور واقعاً لذت بودن در قله کوهستان را درک میکنی مادامی که در ابتدا پایینترین درهها را ندیده باشی.
تمامی اشتباهاتی که تاکنون در زندگی ات کردهای، اشتباهاتی هستند که دیگران تا پیش از تو انجام دادهاند.
تنها انسان میتواند از خویشتنش خارج شود و کارهای درست و غلطی را که انجام داده بررسی کند.
رنج کوتاه مدت برای یک برد دراز مدت.
کاش جوان میدانست و کاش پیر می توانست.
زمان از میان دستهایمان همچون ذرات ماسه سر میخورد و هرگز باز نمیگردد.
از زمان به خوبی مراقبت کن به خاطر داشته باش این منبعی است که دیگر تجدید نمیشود.
+واقعا تحمل رنج بدون تعریف معنا برا خودت و زندگی سخت و گاهی غیرممکن میشه. خدایا شکرت که هستی و حواست بهمون هست❤️