تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «داستان کوتاه» ثبت شده است

در زمین مردمان خانه مکن

کار خود کن کار بیگانه مکن

 

کیست بیگانه؟ تن خاکی تو

کز برای اوست غمناکی تو

 

تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی

جوهر خود را نبینی فربهی

«مولوی»

داستانش اینه که یه آدمی میاد کلی وقت و هزینه می‌ذاره و تو یه زمین خونه میسازه؛ وقتی تموم میشه و میخواد ازش استفاده کنه میفهمه تو زمین یه نفر دیگه خونه ساخته!:/

+ هم و غم مون نشه این تن خاکی...

+ این شعر و داستانش هم تو کتاب شهید مطهری خوندم و هم از زبون دکتر دینانی تو برنامه معرفت شنیدم و این همزمانی ها رو دوست میدارم:)

+ شب بیداری ها شروع شد دوباره:/

+ شب دوست داشتنیه ولی این مدلی که موقع سحر بیدار باشی و بین الطلوعین هم ببینی و برکت زمان رو حس کنی وقتی هنوز ظهر نشده و کلی کار انجام دادی ... ان شاءالله دوباره بتونم این مدلی زندگی کنم:)

+ چه خوب بود اگه میشد فکر هامون بشه ضبط کرد و بعدش تبدیل به متن. مثل تایپ صوتی ولی مستقیم از ذهن به متن!:))))... مثل تصعید و میعان شد!:)))!

+ خواب دیدم دو تا ماه تو آسمونه!:)... اولین بار بود و به شدت متعجب تو خواب و ذوق زده و میخواستم ازش عکس بگیرم:)... وقتی تعبیرش خوندم!!!... البته تعبیرها!... باز هم دست مریزاد به ناخودآگاه!!!!.... شاید این خواب ادغام تفکرات شبانه باشه... مثلا شعر بالایی که حکایت جسم و روح و اینجا و اونجاست... تصمیم مهمی که ده ساله گرفتم و پاش موندم ولی گاهی پیش میاد دوباره انگار بین دوراهی قرار گرفتم ولی باز همون تصمیم!:) و...

+ ساغی برای امتحان ریاضی نیومد! مثل اینکه حالش خوب نبوده...

+ توصیه شده به خوندن روزی ۵۰ آیه قرآن:)... تقریبا چهار ماه، میشه قرآن رو ختم کرد. محدوده هر روز نوشتم جدولی. هم عکسش میذارم هم فایلش اگر مایل بودین میتونید استفاده کنید. 

صفحه ۱

صفحه ۲

دریافت (پی دی اف)

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۳ ، ۰۴:۰۹
سین ^_^

می گویند یک وقتی، یکی از بزرگان علما نامه ای برای یکی از دوستانش نوشت. در ابتدای نامه نوشت: «بسمه تعالی، من از مفارقت با شما خیلی خیلی محظوظم.» بعد یک تأملی کرده و به خود گفت: البته خیلی خیلی محظوظ نیستم. یک «خیلی» را خط زد و مجدد به خودش گفت: خیلی هم محظوظ نیستم. «خیلیِ» دوم را هم خط زد. سپس با خود مجدد گفت: اصلاً محظوظ نیستم. و نوشت: ما مشتاق دیدار شما هستیم...

گاهی اوقات در روابط اجتماعی، حرف هایی می زنیم که اصلاً واقعیت ندارد، وای به این که اصلاً از اول، قصد متکلم، دروغ باشد! ( از کتاب سبک زندگی مهدوی جلد چهارم)

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۴:۵۴
سین ^_^

حکمت ۸۷ نهج‌البلاغه: در شگفتم از کسی که می تواند استغفار کند و ناامید است.

حکمت ۱۷۰ نهج‌البلاغه: ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است.

در ارتباط با این حکمت داستان عابد بنی اسرائیلی اومده که جالبه میتونید اینجا بخونید. اگه حوصله ندارید به آدرسی که گذاشتم سربزنیدو داستان بخونید... ادامه مطلب خلاصه داستان رو میذارم. البته به زبون خودمونی:)

آخرین سحر ماه رمضان هم گذشت و همینطور آخرین سحری:) ... دیشب یاد دعای سحر افتادم:/... این همه شب بیدار بودیم و ... باید از دست خودم سرم بکوبم به دیوار:/:))))... متن دعا خیلی باحاله... ناز و نیازی که استاد دینانی ازش حرف میزد رو میشه دید:)... آخر دعا میگه :«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِما تُجِیبُنِى بِهِ حِینَ أَسْأَلُکَ فَأَجِبْنِى یَا اللّٰهُ» 

❤️«اللهم عجل لولیک فرج»❤️

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۴:۴۹
سین ^_^