می گویند یک وقتی، یکی از بزرگان علما نامه ای برای یکی از دوستانش نوشت. در ابتدای نامه نوشت: «بسمه تعالی، من از مفارقت با شما خیلی خیلی محظوظم.» بعد یک تأملی کرده و به خود گفت: البته خیلی خیلی محظوظ نیستم. یک «خیلی» را خط زد و مجدد به خودش گفت: خیلی هم محظوظ نیستم. «خیلیِ» دوم را هم خط زد. سپس با خود مجدد گفت: اصلاً محظوظ نیستم. و نوشت: ما مشتاق دیدار شما هستیم...
گاهی اوقات در روابط اجتماعی، حرف هایی می زنیم که اصلاً واقعیت ندارد، وای به این که اصلاً از اول، قصد متکلم، دروغ باشد! ( از کتاب سبک زندگی مهدوی جلد چهارم)
تعارف، اصالتاً دروغ نیست،
از اسمش پیداست «تعارفه» یعنی عرف جامعه این رسم را پذیرفته و میپذیرد، و این تعارف در بین ایرانیها نوعی ابراز مودت یا محبت متکلفانه محسوب میشود که در بطن خودش شرایط ایدهآل را آرزو میکند :))
چقدر عالمانه شد!