تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

بالاخره اومد...!:)

دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۵۵ ق.ظ

منظورم شاهزاده سوار بر موتور نیست:/ :))) نتایج انتقالیه که زده بود عدم موافقت مبدأ:/

حتما خیری توش بوده، همینکه از بلاتکلیفی دراومدم جای شکر داره.

خیلی وقت بود تنها تو اتاق نخوابیده بودم، خواهرم رفته مسافرت دو سه روزه، یه فرصتی شد که خودمو محک بزنم، دیگه مثل قبل از تاریکی نمیترسم به لطف خدا❤️

ولی بعد تقریبا یه ساعت چراغ خاموش و سکوت و بعدش گوش دادن به برنامه معرفت دیدم دارم هوشیارتر میشم به جای اینکه خوابم ببره:/

یه یک ساعتی هم با همکارم در جهت امر مقدس بحث میکردیم، قضیه همیشگیه سخت نگیر... حالا هم شدت هوشیاریم طوریه  انگار صبحه و تازه بیدار شدم :/

فردا باید صبح و عصر برم بیرون و پیاده روی و بازار و ... تاکه شب از خستگی بیهوش بشم😅

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۳۱
سین ^_^

خواب

نظرات  (۱)

برعکس شما من دارم از خواب میپوکمممم خستمه

پاسخ:
پس فرصت را غنیمت شمرده و بخسب.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">