میدگارد
مدت طولانی بود که منتظر فرصت بودم تا شروعش کنم، از همون اول کتاب کشش بالایی داشت و نمیشد زمین بذاریش!
کمتر جایی از کتاب، خسته کننده بود؛ به ندرت یا اصلا!! همش تو اوج هست، کنجکاوی، هیجان و... انقدر برام جذاب بود که هفت جلد کتاب که بالای سه هزار صفحه است رو ده روزه خوندم.
با این همه، نقاط ضعفی هم داره و ضد حال میشه گاهی ولی روند داستان باعث میشه بتونی نادیده بگیریشون.
جلد اول مثل رمان های اینترنتی نوشته شده، ادبیات نوشتاریش و دیالوگ ها سطح پایینی داره. مثلا یه جمله نصفش عامیانه است نصفش رسمی! البته هر چی جلوتر میری بهتر میشه. اما چیزی که پابرجاست شاید تا آخرین جلد! استفاده از دیالوگ هایی برا طنز هست ولی بیشتر با خودت میگی چه بی مزه!:))) ، انگار همخونی نداره با اون فضا. و اینکه پیش میاد شخصیت های ۵۰ ساله مثل نوجوون های قصه حرف میزنن! ...
یه نکته مثبت دیگه اینه که در اکثر مواقع میشه تصور کرد نوشته ها رو و این یعنی با وجود کاستی ها نویسنده تا حد زیادی موفق بوده.
کتاب میدگارد در مورد آریا، پسر نوجوونیه که حاصل ازدواج پری و انسان هست. به کسانی که به این سبک(فانتزی) علاقه دارن توصیه میکنم از دستش ندین.
میخواستم به دانش آموزام معرفیش کنم درسته جنبه سرگرمیش بیشتره ولی خیلی خیلی بهتر از رمان های بی سر و ته اینترنتی هست!... و اگه این کتاب بتونه امید رو زنده نگه داره در بچه ها و بهشون یاد بده هیچ چی ارزش اینو نداره که با دست های خودشون پایان بدن به این زندگی! همین کافیه.
البته وقتی دو سه جلد آخر خوندم از تصمیمم برگشتم چون دیالوگ های نامناسبی از نظر اخلاقی داشت هر چند کم بود ولی بعضی چیزا وقتی غیر مستقیم گفته میشه ممکنه اثر بدتری داشته باشه.