تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلتنگی» ثبت شده است

این بار با زیرنویس ببینید...

قفلی زدم رو این آهنگ... اینقدر گوش میدم تا از چشمم بیوفته یا خسته بشم ازش:/ 

اینکه یه آدمایی تو گذشته ات هستن که دوستت داشتن ولی الان شاید ...نفرت جای علاقه رو گرفته باشه... ناراحت کننده است... ناخواسته بوده همه چیز ولی عذاب وجدان میاد سراغ آدم... فک میکنم این دلتنگی های گاه و بیگاه، آه اون آدماست... قلبم داره تقاص پس میده...!؟

اینجا جای نوشتن حس های گذراست و تعابیر شاعرانه:) و شاید حقیقت هایی که گاهی خودشون نشون میدن...

امیدوارم حال دلشون خوب باشه...

یه چند ساعت یا چند روز طول می‌کشه و حالم خوب میشه مثل چند سال گذشته...

خدایا شکرت❤️

 

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۱ ، ۲۳:۰۹
سین ^_^

در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور

مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد

بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه

دورها آوایی است، که مرا می خواند.

«سهراب سپهری»

 

از اون زماناییه که حرف زیاده ولی حوصله نوشتن نیست... دردهای کودکی، ماجراهای نوجوونی... فراز و نشیب های جوونی... دلتنگی... فک کنم خوشی زده زیر دلم😅

اگه پسر بودم ... اگه موتور داشتم... میزدم بیرون:) 

خدایا شکرت❤️

 

بس دردناک بود جدایی میان ِ ما

از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم

دیدار ِ ما که آن همه شوق و امید داشت

اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت

«هوشنگ ابتهاج»

۱۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۱ ، ۰۰:۰۱
سین ^_^

تا حالا دلتنگ شدین بدون دلیل بدون مخاطب!!؟؟!!

یه حس عجیب که انگار قلب آدم فشرده میشه مثل اینکه یه نفر دلتنگته و داری حسش می‌کنی...!!!

 

چند ساعت پیش توییتر حذف کردم😅 داشت یه ذره آرامشی که داشتم بر باد میداد:/ همه به هم میپرن!!!!! :|

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۵
سین ^_^