تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

این قضیه مربوط به بیشتر از ده سال پیشه، زمانی که خواهرم دانشجو بود. یه دوستی داشت که زمان دبیرستان تغییر می‌کنه و به سمت دین و مذهب گرایش پیدا می‌کنه. زمانی که دانشجو بودن با پسر داییش به همدیگه علاقمند میشن! پسر دایی قبلش با یه دختر خانومی قرار بوده ازدواج کنه که دختر رابطه رو به هم میزنه و باعث ضربه و آسیب به پسر میشه! دوست خواهرم و پسر داییش از نظر اعتقادی با هم تفاوت داشتن و خواهرم بهش می‌گفته که سرانجامی نداره این رابطه. دختر کوتاه نمیومده، قضیه بالا میگیره و خانواده ها مطلع میشن و حرف ها و بی احترامی هایی پیش میاد، دختر باز هم اصرار داره به موندن و کوتاه نیومدن! تا اینکه به خاطر بی احترامی به خانواده و پدر و مادرش تسلیم میشه! و پسر دایی رو رها می‌کنه. نمی‌دونم چند سال بعد ولی میدونم دختر ازدواج کرده با یه نفر دیگه. ولی از پسر دایی خبر ندارم:). (چون مربوط به خیلی سال پیش هست و فقط شنونده ماجرا بودم ممکنه در واقعیت تفاوت هایی بوده باشه.)

و حالا سوال!:)

 بین عشق(دوست داشتن) یه نفر و عزت نفستون کدوم انتخاب می کنید؟

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۴ ، ۱۹:۳۵
سین ^_^

این قلب درمانده ی من بی صدا گریه می‌کند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۴:۱۲
سین ^_^

گل

این اواخر گل ها رو میچینن پنج شنبه ها میبرن بهشت زهرا...

فلفل دلمه

فلفل دلمه:)

گوجه گیلاسی

گوجه گیلاسی، یکیش قرمزه، پیداش کنید:))

نی نی پرتقال

نی نی پرتقال😁... امروز قبل از ظهر بارون اومد... الحمدلله.

 

+ امروز عصر کتاب نه آبی نه خاکی رو شروع کردم به خوندن، همون صفحات اول عاشقش شدم!!... بیشتر از نصف کتاب خوندم، هم دوست دارم خوندن ادامه بدم تا بدونم چی میشه، هم دوست ندارم تموم بشه. جملات ، محتوا و حال و هوای کتاب دوست داشتنیه...مثل اینکه دکتر تجویز کرده باشه از عشق نشنو و نبین و حرف نزن که برات مثل سم میمونه! ولی به حرفش گوش نمی‌دم مثل بیمار دیابتی عشق شیرینی!

+ خبر بد اینه که مدرسه ها زود تر از اون چیزی که انتظار داشتم داره تعطیل میشه...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۰:۰۰
سین ^_^