تشنگی آور به دست...

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

هم بازی:)

 وقتی بچه بودم چون تو فامیل دختر هم سن و سالم نبود... گاهی با پسرای فامیل هم بازی میشدم:)... هر سه تا ازم کوچیک تر هستن:)... یکیشون تو پست  نی نی دیروز مرد امروز در موردش نوشتم... بهم میگه عمه:) ... عمه اش نیستما😁... یه بار ازم پرسید صدات بزنم سین یا عمه سین؟ :) منم گفتم هر دو تاش خوبه هر طور دوست داری😊... میدونم خیلی داره غصه میخوره ولی هیچ کاری از دستم بر نمیاد:/... خیلی وقته ندیدمش ... یکی دو سالی میشه!:/

یکی هم که ذکر خیرش بوده😁 اینجا»»» از زمین تا آسمون. البته ایشون بیشتر اذیت کننده بود تا هم بازی:)))... به شددددت شیطون. از اون دسته از بچه ها که همه از دستشون فراری هستن:)))... یه بارم نزدیک بود بزنه چشمم نابود کنه... شانس آوردم. شاید عشق تو بزرگ شدن و پخته شدنش بی تأثیر نبوده! 

نفر سوم که دلیل نوشتن این پست هم هست:)... با یه فاصله خیلی دور از ما زندگی میکردن و هنوزم:)... سالی یکی دوبار اون موقع ها همدیگر می‌دیدیم... بیشتر با ما بود تا پسرا:))))... تا راهنمایی هم که بود پیش مامانش می‌خوابید یعنی تو اتاق ما!:))

به نظرم هیچوقت ازم خوشش نمیومد:/... در عوض، خواهرم خیلی قبول داشت:)... 

اگه قرار بود عاشق کسی بشم😅 باید عاشق یکی از اینا میشدم:))) ... و اتفاقا فک میکنم یه عده فکر میکردن عاشق نفر سوم هستم:) اما در اشتباه بودن یه اشتباه بزرگ... شاید هم چون من بازیگر خوبی بودم!

امروز مامان گفت پسر الف، دختر عین رو میخواد... گفتیم میم؟ همون که دکتره؟  من و خواهرم یه نگاه به هم انداختیم! مامان از قضیه خبر نداره... ما هم نباید خبر می‌داشتیم ولی داریم:) ... دختر عین همون دختریه که نفر سوم عاشقش بود...

نمی‌دونم فراموشش کرده یا نه؟ نمی‌دونم خبر شنیده یا نه؟ امیدوارم به جمع دل‌شکستگان نپیونده... در غیر اینصورت بتونه باهاش کنار بیاد:)

۲۱ مهر ۰۱ ، ۲۲:۰۱ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سین ^_^

question 9

 

کتاب

 

کتاب تکه هایی از یک کل منسجم رو کتابدار عزیز بهم قرض داد... قبل از اینکه تا آخر بخونم سه تا ازش سفارش دادم... یکی می‌خوام بدم کتابخونه یکی هم بردم مدرسه سر بعضی کلاس ها بخونیم... یکی دیگه هم فعلا هست ببینم قسمت کی میشه:))

خوندنش بهمون کمک می‌کنه به درون خودمون یه سر بزنیم و شاید تصمیم گرفتیم به خونه تکونی!:) ... رمان نیست و در حیطه روانشناسی می‌باشد:))

و اما سوال:)... چالشی:)))... اگر بهتون حق انتخاب بدن کدوم گزینه رو انتخاب میکنید؟

۱. عاشق بشید اما به وصال ختم نشه:/

۲. عاشق نشید.

 

  • یکی از دروس غیر تخصصی که بهم دادن برا تدریس، نگارش هست😑 تکلیف دادم بهشون... یکی از بچه ها گفت خانم میشه در مورد شما بنویسیم؟😅 گفتم خیلی هم عالیه و... اگه نوشتن و قابل انتشار بود😄 میذارم اینجا.

 

 

۱۵ مهر ۰۱ ، ۲۳:۳۹ ۱۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

پناهم دادی...

 دردِ عشقی کشیده‌ام که مَپُرس

زهرِ هجری چشیده‌ام که مَپُرس

گشته‌ام در جهان و آخرِ کار

دلبری برگزیده‌ام که مپرس

آن چنان در هوایِ خاکِ دَرَش

می‌رود آبِ دیده‌ام که مپرس

من به گوشِ خود از دهانش دوش

سخنانی شنیده‌ام که مپرس

سویِ من لب چه می‌گَزی که مگوی

لبِ لعلی گَزیده‌ام که مپرس

بی تو در کلبهٔ گداییِ خویش

رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

همچو حافظ غریب در رَهِ عشق

به مَقامی رسیده‌ام که مپرس

 

اولین نفری بودی که سفره دلم برات باز کردم... همیشه حواست بهم بوده... وقتی دل شکسته و سرگردون بودم... دعوتم کردی... این توجهت شد مرهم دردم... مهربونیت  خودم دیدم و حس کردم...

 

 

۰۴ مهر ۰۱ ، ۲۰:۳۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

دلتنگی۴

این بار با زیرنویس ببینید...

قفلی زدم رو این آهنگ... اینقدر گوش میدم تا از چشمم بیوفته یا خسته بشم ازش:/ 

اینکه یه آدمایی تو گذشته ات هستن که دوستت داشتن ولی الان شاید ...نفرت جای علاقه رو گرفته باشه... ناراحت کننده است... ناخواسته بوده همه چیز ولی عذاب وجدان میاد سراغ آدم... فک میکنم این دلتنگی های گاه و بیگاه، آه اون آدماست... قلبم داره تقاص پس میده...!؟

اینجا جای نوشتن حس های گذراست و تعابیر شاعرانه:) و شاید حقیقت هایی که گاهی خودشون نشون میدن...

امیدوارم حال دلشون خوب باشه...

یه چند ساعت یا چند روز طول می‌کشه و حالم خوب میشه مثل چند سال گذشته...

خدایا شکرت❤️

 

۰۳ مهر ۰۱ ، ۲۳:۰۹ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

فاصله ها

خستگی... دلتنگی... شادی... تو این روزام حضور دارن ولی نمیتونن پررنگ بشن...

به چی فکر میکنی؟ به اینکه بعد از این قضایا... بعد از گذشت مدتی... آرامش میاد ولی چی میمونه؟ فاصله های ایجاد شده... خودآگاه یا ناخودآگاه...

پدر و مادر نماد احترام و ارزشمندی و عشق و... برای هر شخص ... اگه مورد توهین قرار بگیره چه حسی بهمون دست میده؟ ... و اگه شخص توهین کننده برادر و خواهرمون باشه چی؟ ... میتونیم دور بندازیم؟... از هیچکدوم نمی‌تونیم دست بکشیم... 

اگه اطرافمون نگاه کنیم آدمایی رو تو زندگیمون داریم که شاید تا ۱۸۰ درجه با هم تفاوت فکر! اندیشه! عقیده! جهان بینی!؟ داریم ولی اونا اعضای خانواده... دوست و همکار ما هستن ... دوستشون داریم و سال هاست که در کنار همیم با جود تنش ها... گاهی میرنجیم از هم ولی چیزی که میمونه همون عشق به همدیگه هست...

تو این روزای پر از خشم و احساس ... اگه منطق رو بذاریم وارد بشه... اگه... شاید درک همدیگه بیشتر بشه...

۰۳ مهر ۰۱ ، ۱۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

زهر شیرین

تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!

که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر هر لحظه رنگی تازه گیری

به غیر از زهر شیرنت نخوانم!

تو زهری، زهر گرم سینه سوزی!

تو شیرینی، که شور هستی از توست!

شراب جان خورشیدی که جان را

نشاط ازتو، غم از تو ، مستی از توست

به آسانی مرا از من ربودی

درون کوره ی غم آزمودی

دلت آخر به سرگردانی ام سوخت

نگاهم را به زیبایی گشودی!

بسی گفتند: (( دل از عشق برگیر،

که نیرنگ است و افسون است و جادوست!))

ولی ما دل به او بستیم و دیدیم

که این زهر است، اما... نوشداروست!

چه غم دارم که این زهر تب آلود

تنم را در جدایی می گدازد

از آن شادم که در هنگامه ی درد

غمی شیرین دلم را می نوازد

اگر مرگم به نامردی نگیرد

مرا مهر تو در دل جاودانی است

وگر عمرم به ناکامی سراید

تو را دارم که مرگم زندگانی است

« فریدون مشیری»

 

اینو دانش آموزم برام خریده بود، نگهش داشتم تا خشک شد، خشک شده اش هم یه مدت نگه داشتم دیدم فایده نداره و تو یه خونه تکونی انداختمش دور:( 

 

۲۲ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۵۸ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

The best

بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.

ببینید

۰۳ شهریور ۰۱ ، ۲۰:۱۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^

کاملا اتفاقی

دیدار دوباره بعد مدت ها... عجیبه بین ۶۰ یا ۷۰ نفر آدم و چند تا سفره، جای خالی فقط کنار تو باشه و عاشق بینوای قبل از این😁 شایدم خوش شانس! به فاصله یه نفر بشینه کنارت برا غذا خوردن... عمدی در کار نبود ۹۹ درصد نبود:) اتفاقی بود... بهش فکر میکردم که شاید داره اذیت میشه ... ولی فک نکنم:))) راحت غذاش خورد و رفت:)... تو نگاهش چی میدیدم؟ دلخوری؟ توقع؟ بی توجهی؟ انتظار؟ نفرت؟؟ شاید یه کمی هم عشق؟

۲۸ مرداد ۰۱ ، ۱۸:۱۱ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

ع ش ق

میگن اگر به عشقت برسی، بدون که رحمت خداوند شامل حالت شده. و اگر نرسیدی بدونکه خداوند با تو یکی شده...

۰۱ مرداد ۰۱ ، ۲۳:۳۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سین ^_^

Lovely love

فارغ از همه مصیبت هاش:/ یه فایده ای که داره اینه که وقتی می‌شینی و فیلم میبینی و طرف داره اشک میریزه یا با نگاهش میخواد بهت بفهمونه، درکش می‌کنی و شاید هم هم پاش اشک بریزی! مثل یه شاگرد خوب برا استاد... درسش رو خوب میفهمی:))

میگه عشق یه طرفه قوی تره حالا استدلالش؟ مثل عشق دو طرفه تقسیم نمیشه همش برای یه نفره:) کی میگه؟ شاهرخ خان😂، تو یکی از فیلما😁

 

سریال مورد علاقه ام براش فرستادم و یه مدت بعد ازش پرسیدم چطور بود؟ بهترین سریالی بود که دیدی مگه نه؟ گفت این چی بود!! همش گریه کردم و یه هفته نتونستم درست غذا بخورم:))) گفته بودم بهش که عالیه اینم شد نتیجه اش😁

 

یه سوال:)... از اون سختا:))

عاشق شدن یا نشدن؟ کدوم ترجیح میدین؟ 

( چه عاشق شده باشید چه نه میتونید به این سوال جواب بدین:)

۲۳ تیر ۰۱ ، ۱۵:۳۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سین ^_^