تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

+ حدود ۱۷ سال پیش برای اولین بار متوجه حسی شدم که شروعش به نظر غیر ارادی بود ولی تموم کردنش اراده قوی میخواست. تشخیصم اون موقع این بود، حسی که دارم دو طرفه است! اما زیر سوال رفت، تا ده سال بعد که دوباره همه چی تغییر کرد و به نظر میومد تشخیصم درست باشه!

+ اول و دوم راهنمایی بودم و با معلم ریاضیمون رابطه خوبی داشتم، دوستش داشتم و فکر میکردم اونم منو دوست داره و فراموشم نمیکنه! تا اینکه ... میتونید اینجا بخونید چی شد. همه معادلات ذهنیم به هم ریخت... یعنی ممکنه هیچ وقت منو دوست نداشته! گذر زمان که اینو نشون میداد...

+ این مدل اتفاقات باعث شد که به تشخیصم نتونم اعتماد کنم:/... دو سه هفته پیش به ذهنم رسید نکنه فقط خودم دانش آموزام دوست دارم و اونا نه! یعنی اینطوری باشه چون دوستشون دارم فکر میکنم اونا هم منو دوست دارن:/... اما هفته پیش که داشتیم در مورد ساغی صحبت میکردیم؛ معاون گفت ساغی گفته ریاضی رو و همینطور معلم ریاضی، خانم سین دوست دارم! حس خوشایندی بود! اینکه تشخیصم درست بود...

+ از طرفی باید دنبال فرصت باشم برای صحبت کردن با ساغی... به کمک نیاز داره... خیلی دیر می‌خوام اقدام کنم ولی تا دیرتر نشده باید باهاش صحبت کنم... نمی‌دونم چی بگم و از کجا شروع کنم:/... 

+ با کلاس هشتم درس مطالعات اجتماعی هم دارم:(... درسشون در مورد دولت بود. ازشون پرسیدم رهبر کیه؟ و رئیس جمهور؟ چند باری پرسیدم که یادشون بمونه! برا بار آخر داشتم می‌پرسیدم:)... گفتم رهبر کی بود؟ یکیشون گفت سید علی پزشکیان!:))))) نمی‌دونستم بگریم یا بخندم البته خندیدم همراه با حرص خوردن:)))

+ با کلاس دهم، آمادگی دفاعی دارم. کتاب خاطرات سفیر دارم براشون میخونم. ویدئو پروژکتور هم تو نماز خونه راه‌اندازی شده، می‌خوام فیلم ۳۱۳ رو بهشون نشون بدم. اولین بار در سن ۱۹ سالگی با خواهرم تو دانشگاهشون دیدمش . تا الان چند بار دیگه هم نگاهش کردم و از دستم در رفته چند بار!:)

+ با دوازدهمی ها کلاس داشتم دوشنبه، یکیشون گفت خانم وقتی مدرسه تموم شد چطوری ببینیمت؟:) منم گزینه های روی میز بهش گفتم:) خونمون یا بیرون قرار میذاریم. یکیشون گفت کافه میای خانم؟ گفتم آره البته نه هر نوع کافه ای:) (خاطره ای نه چندان جالب از کافه در حال عبور از ذهن:))... چند تا از دانش آموزای قدیم میان دیدنم تو خونه یا بیرون یا مدرسه ولی تعدادشون انگشت شماره. 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۰۳ ، ۱۹:۱۳
سین ^_^

سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد یه کتاب داستانی در مورد امام خمینی(ره) به قلم نادر ابراهیمی هست. اگر از کتاب های نادر ابراهیمی خونده و پسندیده باشید احتمالا این کتاب هم مورد علاقه تون خواهد بود.:)... دو جلد هست، فعلا جلد اول خوندم و در حال مطالعه جلد دوم هستم.

 

عبارت هایی از کتاب:

«سود تنها وطن معتبر ثروت‌پرستان است؛ و هرجا که سودِ بیشتر، وطنِ محبوب‌تر.»

 

«مسئلة من، دیگرگون شدن جهان است نه مقامی منیع در این دگرگونی داشتن...»

 

«مصیبتی بزرگ‌تر از دوام شک وجود ندارد.»

 

«در زندگی، لحظه‌هایی هست که تو میان دو بد، دو نادل‌خواه، محکوم به انتخابی، چراکه بدتر از هر دوی این انتخاب‌ها، در تعلیق ماندن است و انتخاب نکردن.»

 

«دل بستن آسان است، دل کندن دشوار.

یک لحظه خلوص، بس است برای آنکه به اسارت عشق درآیی، یک عمر هزارساله بس نیست برای آنکه زنجیره‌های استوار عشق را پاره کنی ـ گرچه فراموشی، شفابخش‌ترین داروی تلخ و تلخ‌ترین داروی شفابخشی است که خداوندِ خدا آفریده است. »

 

«خداوند شادی را آفرید و غمی را که به شادی ژرفا می‌بخشد؛ انسانِ بی‌اعتقاد، اندوه باطل درهم‌کوبنده را.»

 

«شهادت، انتخاب نوعی زندگی است، نه انتخاب مرگ.

شهادت، انتخاب گونه‌ای زندگی آرمانی است که به اجبار، به مرگی آرمانی می‌انجامد...»

 

«شما جزء کدام دسته از مردان هستید؟ آن‌ها که زنان را به هیچ می‌گیرند، یا آن‌ها که زنان را همچون مردان، مخلوقات کمال‌پذیر خداوند می‌دانند؟»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۳ ، ۱۴:۵۶
سین ^_^

آهی سوزان!

 

+ شروع کردم به خوندنش...

+ ...

 

🖤اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ🖤

 

 

آه یا مهدی...

💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚

 

+ چند ساعتی میگذره از انتشار این پست... کتاب تموم شد... اگه خواستید بخونید برید یه گوشه که تنها باشید...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۳ ، ۱۸:۲۴
سین ^_^