تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۴۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

همه خوبی هایت

 

چند روز پیش که حوصله هیچ کاری رو نداشتم... گشتم دنبال یه رمان از طاقچه و رسیدم به «همه ی خوبی هایت» از کالین هوور که قبلا رمان ما تمامش میکنیم رو ازش خونده بودم. چند ساعت طول کشید و پشت سر هم خوندم و تمومش کردم. به نظرم یکی از نکات مثبتش اینه که شخصیت ها و روند داستان خیلی به واقعیت نزدیک بود تا اینکه فانتزی باشه... البته که خالی از رؤیا پردازی نبود! مثل وفاداری شخصیت مرد در اون مورد خاص:)... وقتی خودمو میذارم جای شخصیت زن، کاملا حق میدم به طرف مقابل اگه نخواد به رابطه ادامه بده گرچه این حق دادن با دلشکستگی همراهه:)... شاید تو دنیای واقعی تعداد کمی باشن که همچین تصمیمی میگیرن چه مرد چه زن، تصمیم سختیه، انتخاب سختیه:)... جنبه های آموزنده ای هم داشت که میشد ازش الگو گرفت... مثلا وقتی نمیتونی احساساتت رو بیان کنی این احساسات می‌تونه محبت، خشم، نا امیدی و هر حس دیگه ای باشه... میتونی اونا رو بنویسی و  زمان هایی که از قبل مشخص کردی به طرف مقابل بدی بخونه... این کار می‌تونه سوءتفاهم ها رو برطرف و مشکلاتُ کمتر و روابطُ قوی تر کنه:)... البته چون تجربه ای نداشتم نمی‌دونم تا چه حد در واقعیت قابل اجراست و اثرش به چه شکله:) 

 

  چند جمله از کتاب:

  • عشق و خوشبختی همیشه سازگار و هماهنگ نیستند.
  • چطور میشود برای کسی که چند قدم آنطرف تر ایستاده است دلتنگ شوم؟
  • ماندن در هیچ جا را دوست نداشتم.

 

این جملاتی که از کتاب انتخاب کردم برای من نه فقط چند کلمه است که نویسنده پشت سر هم ردیف کرده بلکه چکیده ی بخشی از زندگیم هستن... با خوندنش خاطرات و تصمیمات تداعی میشه...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۲۲:۴۴
سین ^_^

همسایه های ...

 

      « الهی هب لی کمال الانقطاع الیک: خدایا انقطاع کامل از مخلوقات را برای رسیدن کامل به خودت ارزانی فرما.»

       «کاش مجبور نبودم از این بهشت بیرون بروم...»

      ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

«جنگ داخلی»؛ عبارت تلخ و شوم زندگی ...م..... این روزها...

به قول کتاب و نویسنده که بارها گفت خیال است دیگر... سیال و رها... خیال من هم بارها و بارها موقع خوندن کتاب به پرواز دراومد:) ...

عده ای از سوری ها چه می‌خواستند و چه نصیبشان شد؟؟!... کاش عده ای:) بخونن این کتابُ و همینطور کتاب دن آرام... که نتیجه جنگ داخلی رو برای لحظاتی حس کنن...

وقتی انسانیت:) باشد اسیرت داعشی هم که باشد درمانش می‌کنی:) ... یاد لگد مثلا پزشکی افتادم:/...

جنگ داخلی...بعد از پایانش،  یک خانه ی ویران میماند که اتحادی برای آباد کردنش نیست....

توسل هایِ از ته دل دکتر احسان و پاسخ گرفتن هاش که بارها مطرح شد ... شیرین و امید بخش بودن:)

 

پست های دوستان در مورد کتاب همسایه های خانم جانُ میتونید  اینجا  ببینید... 

 

 

تو هزارتوی دنیا گم شده بودم...شما همون کسی هستید که دست گم شده ها رو میذارید تو دست صاحبشون:) ...فداتون بشم فرمانده جان❤️

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۱۷
سین ^_^

واژه نامه

 

دقیقا سه ماه طول کشید مطالعه این کتاب.‌‌.. تاریخ پایان که یادداشت کردم دیدم شروعش هم ۲۶ ام بوده:) 

موقعی که داشتم بین کتاب های طاقچه می‌گشتم اسمش توجهم جلب کرد...صفحات اول که خوندم برام خسته کننده بود ولی کم کم که پیش رفتم دیدم حس هایی که داشتم رو چه قشنگ نوشته و توضیح داده:) ... احساسات و تفکراتی که آدم از بیانش عاجزه... آخرای کتاب تصمیم گرفتم بذارمش تو لیست پیشنهادی چون وقتی میخونیش میفهمی هستن افرادی که مثل تو حس کردن یا به چیزای مشابه فکر کردین و تنها نبودی و نیستی:)

و جالب این جاست که آخر کتاب نویسنده به همین مطلب اشاره کرده و بازخورد خوانندگان رو گفته:)

1  2  3

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۳۰
سین ^_^