تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

زنگ سوم با کلاس دهم آمادگی دفاعی داشتم. دیروز یکی از بچه ها غائب بود امروز ازش حالش پرسیدم، به نظر سر حال نمیومد. یه دفعه بچه ها گفتن ف نیستش که! کجا رفت؟ بچه درس خون و مؤدبیه. بعیده که بعد از معلم بیاد کلاس! وقتی اومد ازش پرسیدم که چرا دیر اومدی؟ یه چیزایی گفت ولی درست متوجه نشدم!! یکی از بچه ها گفت: اوقات شرعیه! یا اوقات شرعی داره!:))) خنده رفت هوا و آگاهش کردن!:) و لازمه که بگم ایشون همونی بود که می‌گفت حضرت الله!:)) ... 

یکی از بچه های کلاس نهم شیطون و با روحیه است و یه جا بند نمیشه! درسته بعضی مواقع حرف بیخود میزنه!:))) ولی دوستش دارم و به نظرم دوستم داره:)... سرما خورده بود! شنبه بی حال بود! یک شنبه بدتر! همیشه خودش تخته رو پاک می‌کنه. یکی از دلایلش اینه که یه جا بند نمیشه! دوست داره از جاش بلند بشه:). این دو روز خیلی بی حال بود و هیچ چی نمی‌گفت. وقتی گفتم تخته رو پاک کنید، به هم کلاسی هاش گفت آبی از شما گرم نمیشه و تخته رو پاک کرد:). گفتم میدونید ح شده مثل کی؟ شده مثل نی نی های یک ساله که تازه راه افتادن ولی وقتی واکسن یک سالگی میزنن تا یکی دو روز مظلوم میشن و نمیتونن راه برن. امروز هم کلاسی هاش تو راهرو دیدم ازشون پرسیدم ح حالش چطوره؟ گفتن نیومده. ان شاءالله که هفته آینده بشه همون ح خودمون:). 

+ وقتی ح رو صدا میزنم میگه جونم!:)))  

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۰۰:۰۹
سین ^_^

 سوال امتحانی مفهومی طرح کردم:))))

تا حالا تجربه محبت عمیق یا سرور! رو داشتید؟ اگه خواستید همینجا نظرتون بنویسید یا پست بذارید. نیازی به ارجاع هم نیست فقط یه طوری بهم اطلاع بدین که نوشته تون بیام بخونم.

راهنمای سوال: تا الان تا قسمت ۴۸۰ برنامه معرفت گوش دادم! خیلی از دکتر دینانی و دکتر لاریجانی شنیدم که میگن لذت شرب مدام!!:)))... چقدر هم با ذوق میگن ولی هیچ وقت نفهمیدم یعنی چی:/... الان که داشتم فکر میکردم و این سوال اومد به ذهنم و داشتم بیشتر در موردش فکر میکردم! حس کردم شاید این حسی که دارم ازش حرف میزنم ربط داشته باشه به لذت شرب مدام!:)... این حسی که گفتم می‌تونه نسبت به خدا در تجربه ای! یا نسبت به آدم های خوب یا والدین یا مکان های زیارتی یا دوست و... باشه.

 منظورم محبت عمیقی هست که وقتی متوجهش میشید حس فوق العاده خوبی دارید حس سرور و شعف! خوشحالی عمیق از آگاهی پیدا کردن نسبت به این حس یا احساس حضورش!... مثلا شاید طبق شنیده ها این یه مثال خوبی باشه! مجلس روضه هستید و وسط گریه یا بعدش این حس میاد سراغتون! منظورم اون حزن نیست! حس بعد از اون حزن!:)))... یا اینکه میگن نگاه محبت آمیز به چهره والدین ثواب داره! شاید این تجربه رو از این دست موارد داشتید. 

این لذت شرب مدام این نیست که همیشه این حس رو داری و آگاهی به این حس سرور؟ چه خوش به حالشونه آدم های این مدلی:)))

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۴ ، ۰۶:۱۰
سین ^_^

هم‌چنان ما همه از رسم تو خط می‌گیریم

رفته‌ای باز مدد از تو فقط می‌گیریم

 

نه فقط دست زمین از تو، تو را می‌خواهد

سالیانی‌ست که معراج خدا می‌خواهد 

 

زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند

لحظه‌ای جای یتیمان عرب بنشیند

 

بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی

یازده مرتبه در آینه تکرار شدی

 

بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار

پا در این دایره بگذار؛ عدم را بردار

 

باز هم تیغ دودم را به کمر می‌بندی

باز هم پارچۀ زرد به سر می‌بندی

 

تا که شمشیر تو در معرکه‌ها هو بکشد

نعرۀ حیدری «أین تَفرّوا» بکشد

 

باز از خانه می‌آیی به خداوند قسم

رستخیزانه می‌آیی به خداوند قسم

 

تا زمین باز هم آباد شود باز بیا

ای بزنگاه ازل تا به ابد باز بیا

 

تازه این اول قصه‌ست حکایت باقی‌ست

ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست

 

رفته ساقی که قدح پر کند و برگردد

عرش را غرق تحیّر کند و برگردد

 

دیر یا زود ولی می‌رسد از راه آخر

یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر

 

می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد

یک نفر مانده از این قوم که بر می‌گردد...

 

«تحیر؛ سید حمیدرضا برقعی»

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۴ ، ۱۵:۲۴
سین ^_^