تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

سوژه خنده:)

يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۱۳ ب.ظ

خیلی قدیما:) با چند تا خانواده از فامیل رفتیم روستا، تعدادمون زیاد بود و جاده هم که درست و حسابی نبود با نیسان باید میرفتیم. آخر ماشین فک کنم کیسه های برنج بود! خودمون هم که کلی وسیله داشتیم، یه سفر چند روزه می‌خواستیم بریم. همه، جا نمی شدیم رو اون صندلی فلزی ها بشینیم:)...یکی از پسرا رفت نشست، بعدش هم مامانم، منم کف ماشین جلو پا مامانم نشسته بودم:/ ازم پرسیدن جات خوبه؟ منم به پشت سرم اشاره میکردم میگفتم عالی، به اینا(کیسه های برنج) هم تکیه دادم... یه دفعه که برگشتم دیدم به پای پسر فامیل تکیه دادم😶... اونم از این کم حرفا! تا آخرش هم به پاش تکیه میدادم هیچ چی نمی‌گفت😅؛ به شدت خجالت کشیدندی و به روی خود نیاوردندی و دیگه تکیه ندادم:(... فک کنم در حین حرکت یه جابجایی صورت گرفته بود:)))... تا یه مدت بعدش شده بود سوژه خنده مون:))

 

بعدا نوشت: چون خیلی سوال می‌پرسم:))) ، شرم نمودم این بار که بگم اگه سوژه خنده دارید تعریف کنید دور هم بخندیم😅. فکر کنم یا سوژه خنده ندارید یا حوصله فکر کردن ندارید یا حوصله خنده یا حوصله تایپ یا...:)))...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۱۵
سین ^_^

خاطره

خنده

نظرات  (۵)

خب مگه چیه😑😑😑😑

حالا تکیه داده بودی😁

پاسخ:
چند سال ازم بزرگ تر بود و خودمونی هم نبودیم:) 
 اگه یکی از اون هم بازی ها بود هیچ ایرادی نداشت:)))... 

۱۵ آبان ۰۱ ، ۱۹:۰۱ شروینُف ‌‌‌‌‌‌‌shervinof

باشه ، ولی این سوژه خنده نمیشد :/ شماها یکم خجسته ایین ظاهرا 😂

پاسخ:
:/
ما که خوش خنده هستیم:))) 
اما خب شاید نیاز به توصیف بیشتر طرف مقابل و همینطور صحنه بود که درست انجام نشده برا همین نخندیدین:/

۱۵ آبان ۰۱ ، ۱۹:۱۴ شروینُف ‌‌‌‌‌‌‌shervinof

آره خب..ما که از روابط شما با اطرافیانتون خبر نداریم

پاسخ:
اون موقع من اوایل نوجوونیم بود و خجالتی بودم... با اون شخص هم راحت نبودم، یه موقعیت ناراحتی برام بود البته همزمان خنده دار به خاطر اشتباهم:))

۱۵ آبان ۰۱ ، ۲۱:۰۴ زری シ‌‌‌

نشد دیگه...

یه سوژه حسابی تعریف کنین

پاسخ:
یه ذره هم نخندیدی؟:(
سوژه حسابی به چی میگن؟ تا بگردم بین خاطرات ببینم پیدا میشه یا نه:))
با ذکر مثال توضیح بده😁
۱۵ آبان ۰۱ ، ۲۱:۴۱ زری シ‌‌‌

چون تو جوش بودم احتمال خجالت کشیدن خیلییی بالا تر بوده تا خندیدن :)

پاسخ:
اون لحظه که آره و به رو خودمم نیاوردم😅... بعدش برا خواهرام تعریف کردم و دور هم می خندیدیم و شاید اونا بیشتر:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">