تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

صدای مردونه!:/

شنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۲:۵۳ ب.ظ

اول دبیرستان بودم، زنگ زدم خونه دوستم داداشش گوشی برداشت و احوالپرسی کرد شاید گرم و خودمونی ... گوشی داد دست دوستم، دوستم بهم گفت داداشم معذرت خواهی کرد فکر کرده پسر داییمون هستی!:/ فک کنم گفت پسر داییش دبستانیه... یکی دوسال بعدش مدیر مدرسه زنگ زد خونمون گوشی برداشتم گفت با سین کار دارم گفتم خودمم😶 گفت فکر کردم یه پسر بچه است... یه مدت بعدش پسر دایی بابام زنگ زد خونمون... پرسید تو کی هستی؟ عجبا 😒 گفتم سین هستم گفت صدات مردونه است که😑 یادمه خیلی ناراحت شدم... آخرشم نفهمیدم کدوم پسر دایی بود... کوچیکترینشون یا یه کم بزرگ تره:))... برا مامانم تعریف کردم ...گفتم دلم میخواست بزنم لهش کنم میگه صدات مردونه است(از این برخوردم فک کنم در سن نوجوانی به سر میبردم)... و آخریش هم یکی دو ماه پیش بود زنگ زدم آژانس ، یه خانومی جواب داد بعد از اینکه آدرس بهش دادم گفت آقای؟ 🙁😅😂 با خنده گفتم خانمم...کلی معذرت خواهی کرد... اومدم برا خانواده تعریف کردم میگفتن حالش خوب نبوده:)))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۶/۰۵
سین ^_^

زن

صدا

مرد

نظرات  (۱)

یه روز زنگ زدم روابط عمومی یکی از استانداری های شمال کشور،سلام که کرد برگشتم گفتم خانم قرض از مزاحمت که برگشت گفت میخوای عکس بدم سیبیلا رو ببینی که نگی خانم😅

 

پاسخ:
وای معلومه خیلی بهش برخورده 😂

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">