تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداوند» ثبت شده است

فارغ از همه مصیبت هاش:/ یه فایده ای که داره اینه که وقتی می‌شینی و فیلم میبینی و طرف داره اشک میریزه یا با نگاهش میخواد بهت بفهمونه، درکش می‌کنی و شاید هم هم پاش اشک بریزی! مثل یه شاگرد خوب برا استاد... درسش رو خوب میفهمی:))

میگه عشق یه طرفه قوی تره حالا استدلالش؟ مثل عشق دو طرفه تقسیم نمیشه همش برای یه نفره:) کی میگه؟ شاهرخ خان😂، تو یکی از فیلما😁

 

سریال مورد علاقه ام براش فرستادم و یه مدت بعد ازش پرسیدم چطور بود؟ بهترین سریالی بود که دیدی مگه نه؟ گفت این چی بود!! همش گریه کردم و یه هفته نتونستم درست غذا بخورم:))) گفته بودم بهش که عالیه اینم شد نتیجه اش😁

 

یه سوال:)... از اون سختا:))

عاشق شدن یا نشدن؟ کدوم ترجیح میدین؟ 

( چه عاشق شده باشید چه نه میتونید به این سوال جواب بدین:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۱ ، ۱۵:۳۳
سین ^_^

قرار بود یک شبانه روز طول بکشه فقط!! چهار ساعت بیشتر شد و ۲۸ ساعت تو راه بودیم... اولین بار بود سوار قطار میشدم:) و شاید آخرین بار هم باشه🙄😅 

شب، خوابم نبرد... به این فکر میکردم اونایی که اخیرا تو قطار بودن و دیگه برنگشتن! چه حسی داشتن لحظات حادثه... چقدر ترسناک بوده!؟... البته چند دقیقه هم ستاره های شب کویر تماشا کردم😋 

سومین روز یاد دوستان بیانی افتادم... ان شاء الله که مشکلات ترکتون کنن، نعمت ها بهتون هجوم بیارن:)) عاقبت بخیر بشید.

شب آخره و فردا راهی وطنیم:)) تنها، نشستم و منتظرم بقیه از بازار برگردن:) 

هر جا می‌شینم از ضربات پا و وسایل زائرین مستفیض میشم از ناحیه سر و پهلو و پا😂

ان شاء الله سفر بعدی کربلا باشه... 

خدایا شکرت ❤️

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۱ ، ۰۰:۵۷
سین ^_^

«خط واحد داشت حرکت میکرد، قرار بود چند روزی بریم شهر مجاور... باهامون نیومد ولی اومده بود بدرقه. وقتی خط واحد حرکت کرد کاملا غیر ارادی سرم کامل برگردوندم به سمت چپ که برای آخرین بار ببینمش، انگار نیرویی منو به این کار وادار کرد!!!! بعدش هنگ بودم، شکه بودم، متعجب و سرشار از حس های متضاد...اون لحظه ثبت شد، شد نقطه عطفی از زندگی، آگاهی از حسی که تا اون موقع خوب خودش مخفی کرده بود... موقع خداحافظی سرم برگردوندم اما اینبار کاملا ارادی و یه نگاه بهش انداختم پر از غم و دلتنگی و حسرت و درد و ... نه! کلمات قادر به توصیف حس نهفته در اون نگاه نیستن:)»

این دیالوگ: «اگه اون به تو حسی داشته باشه، برمیگرده نگات می‌کنه» از فیلمی هست که بیش از ۲۰ سال از تولیدش گذشته... ولی سال ها بعد از تولید فیلم کیلومتر ها دورتر از لوکیشن به واقعیت پیوست.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۳۹
سین ^_^