تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

مثل اون شبان که موسی از دستش عصبانی شد... منم فکر میکنم یه زمانی میرسه که سرم میذارم رو پاش و اونم خیلی مهربون دستش میکشه رو سرم و میگه همه چی تموم شد... غصه ها تموم شد... گریه دیگه بسه... میدونم اگه بد نبودم می‌تونستم حس کنم که هر لحظه در آغوشتیم و عشقت جاریه... مشکل از منه که حسش نمیکنم...

+ حدود یک سال و نیم پیش نوشته بودمش! قسمت یادداشت گوشیم داشتم نگاه میکردم دیدمش!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۰۳ ، ۰۰:۵۵
سین ^_^

عباراتی از کتاب «یاد او» نوشتهٔ «کالین هوور»: 

«از آن دسته آدم‌ها نیست که وقتی ناراحت باشد، تسلی طلب کند. فقط می‌خواهد که تنها باشد.»

«شاید اگر به هر چه خوبی می‌بینم اذعان کنم، هرچقدر هم که کوچک باشند، باز هم جمع بشوند و درد بدی‌های زندگی را کم‌تر کنند.»

«یکی از چیزهایی که همیشه در مورد روابط آدم‌ها از آن متنفر بودم همین بود که وقتی به زندگی عادت می‌کنند، گپ‌زدن فراموششان می‌شود.»

:«:«:«:«::«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«::«:«:«:«

با خلق هر کس دعویِ وارستگی دارد

بی‌شک به دنیا بیشتر وابستگی دارد

 

اینجا گریزی از تعلق نیست در هر حال

هر کس به‌ چیزی در جهان دلبستگی دارد

 

پرسیدم از فرهاد آیا عشق شیرین بود؟

در پاسخم خندید، یعنی بستگی دارد!

 

دنیا تماشایی‌ست اما زندگی اینجا

اندوه دارد، رنج دارد، خستگی دارد

 

ما تابعِ عشقیم و این بی‌تابیِ بی‌حد

چون خطِ ممتد تا ابد پیوستگی دارد

«فاضل‌نظری»

:«:«:«:«::«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«::«:«:«:«

+ خیلی وقته رنگین کمان ندیدم! ...

 

 💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۰۳ ، ۲۰:۳۷
سین ^_^
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ دی ۰۳ ، ۰۰:۲۶
سین ^_^