+دو روز پیش خواهرم گفت یه پروانه دیدیم بیاین ببینید دهنش خیلی جالبه شبیه یه حلقه است! دوست داشتم از نزدیک ببینمش ولی حوصله ام نشد:/

+یکی از قول هایی که به خودم داده بودم شکستم:/ ولی تصمیم گرفتم امروز به جای زانوی غم بغل گرفتن به حرکتم ادامه بدم با توان بیشتر و منظم تر و بهتر از قبل. 

+ امروز که رفتم مغازه، بالای قفل یه پروانه نشسته بود، تکون هم نمی‌خورد!:)...یکی از چیزایی که توجهم جلب کرد دهنش بود که شبیه حلقه بود!:) ازش چند تا عکس گرفتم. میترسیدم اگه بگیرمش بال هاش آسیب ببینه و نتونه پرواز کنه برا همین چند بار فوتش کردم ولی نهایت حرکتش این بود که بال هاش یه کم باز کرد. قفل باز کردم و رفتم داخل وسایلم گذاشتم دوباره اومدم بیرون ازش فیلم گرفتم، حین فیلم گرفتن پرواز کرد و رفت:)... دیدنش خیلی حس خوبی داشت. حالم خوب کرد.

+ امروز برای چند لحظه فکر کردم شاید بشه بعد از هفت هشت ده سال!!:)) بشه بریم قم و حرم:) اما چه میدونستم سفر مشهد هم ممکنه کنسل بشه:/

+ از رفتن خانم دزیره ناراحت شدم، یکی از دلایلی که دایره ارتباطات بیانیم رو محدود نگه داشتم همین رفتن ها بوده. منظورم این نیست که نباید میرفتن، که باید و نباید هر شخص برا خودش تعیین می‌کنه و حق داره. امیدوارم با حال خوب و به زودی برگردن. 

+ همه چی دست به دست هم داده تا دلتنگی دوباره رخ بنماید!:)) دلتنگی همیشه برای یه شخص نیست می‌تونه به خاطر اشخاص، مکان ها و شرایط باشه. 

+ میتونید تصویر پروانه رو اینجا ببینید. و فیلم پروانه:)