تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خنده» ثبت شده است

معمولا وقتی یکی ازمون می‌پرسه داری چیکار می‌کنی؟ در مواقعی که مشخصه داریم چیکار میکنیم یا می‌خوایم سربه سرش بذاریم این عبارت به کار میبریم «دارم بندری میرم:». فقط در جواب یه سری افراد استفاده میکنیم، نه همه.

تو آشپزخونه بودیم و مشغول آشپزی! پدر اومد تو آشپزخونه پرسید دارید چیکار میکنید؟ یهو خواهرم گفت داریم بندری میریم😶😄

سر کلاس یکی از بچه ها گفت خانم چیکار کنیم؟ اومدم بگم بندری برو😂... نگفتم و به جاش لبخند زدم😁

دفعه بعد اگر یکی ازتون پرسید دارید چیکار میکنید؟ اگه دوست نداشتید جوابش بدین از این عبارت میتونید استفاده کنید...مختصر و مفید😁

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۱ ، ۱۵:۲۶
سین ^_^

سرچ کردم نی نی:) کلیپ پایینی رو دیدم😁

 

 

بعدش یاد یه کلیپ قدیمی افتادم و سرچ کردم و پیداش کردم😋 ... عشق خواهرمه😄

 

 

اگه هنوز به حال خوب دست‌ نیافتید، اینو از دست ندید:) فک نکنم کسی بتونه جلو خنده اش رو بگیره... اینم قدیمیه و اتفاقی دیدمش:))

 

 

اینا قابلیت اینو دارن همزمان که هم آدم بخندونن و هم اشک آدم دربیارن!:))

از وقتی خودم نی نی بودم، نی نی ها رو دوست داشتم... ولی هیچ وقت نداشتم:)))) ... خودم بچه آخری بودم... همیشه میرفتم خونه فامیل به خاطر نی نی هاشون:)...

مامانم میگه ازت میپرسیدیم اگه نی نی بیاریم میتونی بشوریش؟ منم میگفتم خواهر بزرگه میشوره:)))) ... من باهاش بازی میکنم:)... الآنم که معلوم نیست ازدواج بنماییم یا نه😅... 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۱ ، ۰۶:۰۰
سین ^_^

خیلی قدیما:) با چند تا خانواده از فامیل رفتیم روستا، تعدادمون زیاد بود و جاده هم که درست و حسابی نبود با نیسان باید میرفتیم. آخر ماشین فک کنم کیسه های برنج بود! خودمون هم که کلی وسیله داشتیم، یه سفر چند روزه می‌خواستیم بریم. همه، جا نمی شدیم رو اون صندلی فلزی ها بشینیم:)...یکی از پسرا رفت نشست، بعدش هم مامانم، منم کف ماشین جلو پا مامانم نشسته بودم:/ ازم پرسیدن جات خوبه؟ منم به پشت سرم اشاره میکردم میگفتم عالی، به اینا(کیسه های برنج) هم تکیه دادم... یه دفعه که برگشتم دیدم به پای پسر فامیل تکیه دادم😶... اونم از این کم حرفا! تا آخرش هم به پاش تکیه میدادم هیچ چی نمی‌گفت😅؛ به شدت خجالت کشیدندی و به روی خود نیاوردندی و دیگه تکیه ندادم:(... فک کنم در حین حرکت یه جابجایی صورت گرفته بود:)))... تا یه مدت بعدش شده بود سوژه خنده مون:))

 

بعدا نوشت: چون خیلی سوال می‌پرسم:))) ، شرم نمودم این بار که بگم اگه سوژه خنده دارید تعریف کنید دور هم بخندیم😅. فکر کنم یا سوژه خنده ندارید یا حوصله فکر کردن ندارید یا حوصله خنده یا حوصله تایپ یا...:)))...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۱۵:۱۳
سین ^_^