یاد او
عباراتی از کتاب «یاد او» نوشتهٔ «کالین هوور»:
«از آن دسته آدمها نیست که وقتی ناراحت باشد، تسلی طلب کند. فقط میخواهد که تنها باشد.»
«شاید اگر به هر چه خوبی میبینم اذعان کنم، هرچقدر هم که کوچک باشند، باز هم جمع بشوند و درد بدیهای زندگی را کمتر کنند.»
«یکی از چیزهایی که همیشه در مورد روابط آدمها از آن متنفر بودم همین بود که وقتی به زندگی عادت میکنند، گپزدن فراموششان میشود.»
:«:«:«:«::«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«::«:«:«:«
با خلق هر کس دعویِ وارستگی دارد
بیشک به دنیا بیشتر وابستگی دارد
اینجا گریزی از تعلق نیست در هر حال
هر کس به چیزی در جهان دلبستگی دارد
پرسیدم از فرهاد آیا عشق شیرین بود؟
در پاسخم خندید، یعنی بستگی دارد!
دنیا تماشاییست اما زندگی اینجا
اندوه دارد، رنج دارد، خستگی دارد
ما تابعِ عشقیم و این بیتابیِ بیحد
چون خطِ ممتد تا ابد پیوستگی دارد
«فاضلنظری»
:«:«:«:«::«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«:«::«:«:«:«
+ خیلی وقته رنگین کمان ندیدم! ...
💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
ربطی نداره خیلی ولی با شعر فاضل یاد این شعر افتادم
بر خلاف آن چه می گویند «عشق آتشین»
خاطراتش زودتر از یاد و خاطر می رود
بخشی از آن ناشی از «بحران بی معشوقگی» است
این مصیبت ها که بر شعر معاصر می رود