تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

۱. وقتی میبینیم یه نفر داره خودزنی میکنه، چه حسی داریم؟ همون حس دارم وقتی یه نفر داره توهین می‌کنه به مقدسات و آدمای خوب...

۲. امروز توفیق داشتم و برنامه محفل دیدم. چقدر خوبه... از ذهنم گذشت که اپسیلنی هم نیستم:)

۳. یه کتاب پیشنهادی برا این ماه: «آداب انس با قرآن». 

«قرآن را بدین عالم فرستادند در کسوت حروف، در هر حرفی هزار هزار غمزه جان ربا تعبیه کردند؛ آنگاه این ندا در دادند:«وَ ذکر فان الذکری تنفع المومنین». فرمود: تو دام رسالت و دعوت بنه آن کس که صید ما باشد دام ما خود داند و در بیگانگان از من هیچ طمعی نیست.»

۴. کتاب های شعر سید حمید رضا برقعی دارم میخونم، فوق العاده است.

«دلم هوای حرم کرده است می دانی»

۵. دیشب ساعت دوازده و نیم با مای سیستر رفتیم تو حیاط، سحری(شام) خوردیم. ماه و ستاره و هوای یه کم سرد، ها میکردی بخار دیده میشد:)))... دفعه دوم که سحری خوردم حالم به شدت بد شد، میشم مثل آدمی که غذای بد یا فاسد خورده و مسموم شده! برای همین ساعت دوازده تا یک شب غذا میخورم. خواهرمم همراهی می‌کنه ناچارا:). 

۶. به احتمال خیلی زیاد هفته آینده مدرسه تعطیله. دیروز دانش آموزا رو دیدم ولی حس میکنم چند روز گذشته! دلم براشون تنگ میشه...

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۲۳:۰۷
سین ^_^

گزیده هایی از «هزاره اول خاک؛ محمد علی معلم دامغانی»:

«اگه یاری نگیری

بی تعلق اسیری 

هستی اینه، چرا عاشق نمیری؟

زلف پر خم آفرید 

اون که آدم آفرید

دل و دلبر رو برا هم آفرید»

 

 

 

« میشه بعد از این نباشی

 تو که پیش از این نبودی»

 

«تو مرام عاشقانه 

گاهی بردن میشه باختن»

 

«چه حالتی است، سخت پیچ پیچ می گویم

هزار گفتنی ام هست و هیچ می‌گویم»

 

«شب ها شبند و قدر شب عاشقانه هاست

عالم فسانه، عشق فسانه ی فسانه هاست»

 

«آن تویی که می خواهم، داغ حسرتم بر دل

خاک محنتم بر سر، آن نی ام که می خواهی

گر وفا کنم وقتی، از جفا نمی رنجی

گر خطا رود روزی، از عطا نمی کاهی

بخشش و پناه از تو، لغزش و گناه از ما

بنده ایم و نادانیم، خواجه ای و آگاهی»

٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫_٫

ابتدای کتاب نوشته بود که به جز ترانه های ساده و قابل فهم؛ این شاعر اشعاری دارد که برای عموم، سخت قابل فهم و درک است. دقیقا همینطوره! واژه هایی که رایج نیست استفاده شده. با وجود این به نظرم برای یک بار خوندن خوبه چون اشعار دل نشین و با مفاهیم عمیق هستن. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۰۳ ، ۰۰:۰۳
سین ^_^

نیست آسان سخن سخت شنیدن گرچه

می‌پذیرم ز تو گر هرچه بگویی هرچه

 

دل به جز خواستۀ دوست چه می‌خواهد؟ هیچ

ما گذشتیم ز خیر تو! بگو دیگر چه؟

 

خاطر موج، پریشان و دل ساحل، سنگ

فرض کن باز هم اصرار کنم، آخر چه؟

 

می‌توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی

باز اگر باز رسیدیم به یکدیگر چه؟

 

گفتم ای دوست مرا بی‌خبر از خود مگذار

گفت و بد گفت که از بی‌خبری خوش‌تر چه

«فاضل نظری»

 

 هوا تاریکه و خیابونا خلوت! چراغ های رنگی رنگی بیشتر میتونن خودنمایی کنن! ماشین با سرعت متوسط در حال حرکته؛ سرم تکیه دادم به در ماشین و شیشه رو دادم پایین، بیرون نگاه میکنم، باد سرد زمستونی میخوره به صورتم! اشک تو چشمام جمع میشه! به خاطر باد یا دلتنگی؟! شاید هر دو... چشمام که بسته بودم باز میکنم! دوست داشتم الان تو این موقعیت بودم ولی همش خیال بود:)

+  این نوشته احتمالا از سر پریشانی شخصی هست که ساعت ۵ عصر خوابیده تا ۸ و فردا هم باید صبح زود بیدار شه بره مدرسه! و داره به این فکر می‌کنه آیا امشب خوابش می بره یا نه؟:/

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۳ ، ۲۳:۳۱
سین ^_^