تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۲۹ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

عید بود و رفته بودیم طبیعت گردی... طبق معمول اینجا نبود و با فاصله ۱۰۰۰ کیلومتری:/... میخواست باهام حرف بزنه... قبول نکردم... نمی‌دونم چی میخواست بگه!؟:) اصلا بهش نمیومد که بخواد ابراز علاقه کنه... با شناختی که ازش دارم میخواست بفهمه این همه سال درست فکر می‌کرده یا نه و اگه تأیید میکردم شاید اون موقع می‌گفت منم همین حس دارم:))))... 

وقتی یه نفر انتخاب کرد... براش نگران شدم و بیش تر برا طرف مقابلش... که انتخابش و تصمیمش از سر لجبازی باشه... نمی‌دونم و نمی‌خوام هم بدونم چی شد که اینطوری شد:/... هر چی بود خوب تموم نشد برا هیچ کدوم... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۱ ، ۱۶:۵۱
سین ^_^

خونشون بودیم... داشتم سفره رو تمیز میکردم:)... داداشش( ازدواج کرده و آدم شوخ طبعی هست:) گفت مثل آدمای عاشق سفره تمیز می‌کنی..‌. خودش تو اتاق کناری بود، لامپ اتاق هم روشن نکرده بود، شام هم نیومده بود بخوره! 

میدونستم می‌شنوه... با خنده گفتم از ما گذشته دیگه:))... منظورم متوجه نشد:) ... 

وقتی واسطه برام تعریف کرد قضیه چی بوده از اول و پیامش رو بهم رسوند و پرسید تصمیمت چیه... وقتی فهمید جوابم چیه گفت شاید بعداً حسرت بخوری... گفتم میدونم ولی تصمیمم همینه... هزار بار هم برگردم به گذشته جوابم یه کلمه است: نه... گاهی اوقات باید منطقی بود که به بقیه آسیب نرسه:)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۱ ، ۱۶:۴۲
سین ^_^

 وقتی مامانش داشته میگفته نفر دوم(هم بازی) سین رو میخواد:) اونم عصبی شده و گفته اصلاااا به هم نمیان... سین رو نمی‌دن بهش:)) که مامانش بهش گفته به تو چه؟ که بهش میدنش یا نه؟:))) ... هیشکی به جز خودم نمیدونست چرا عصبی شده:) شاید اصلا حدس هم نمیزدن:/

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۱ ، ۱۶:۰۰
سین ^_^