تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

از عین تا عین...

پنجشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۳۰ ب.ظ

  + شب اول مهر و شب قبلش، عقد و عروسی دختر عمه بود. لباس محلی نپوشیدم ولی خوشم میاد. میشه گفت مختلط هست عروسی هامون، فقط موقع غذا خانوادگی نمیشینن، مرد و زن جدا هستن. مرد و زن به صورت دایره با هم میرقصن، هر کی هم بلد نیست با ریتم موسیقی حرکت می‌کنه و دست میزنه. رقص هم محلی با دستمال!:)... یه چند دقیقه که گذشت اوضاع غیر قابل تحمل شد به خاطر فضای بسته و صدای به شدت بلند موسیقی. خداروشکر موقع پذیرایی از موسیقی خبری نبود. یکی از نقاط قوت عروسی هامون غذاش هست:)... خداروشکر هنوز سنت رو حفظ کردن ‌و به کباب رو نیاوردن. 

+وقتی داشتیم از عروسی برمیگشتیم خواهرم حرف قشنگی زد البته قبلش مفصل صحبت و تحلیل داشتیم. گفت بعد از مراسم روضه آدم یه حس خوبی داره، و حالا ببین بعد عروسی حس خفگی بهمون دست داده. گفتم اونجا روح ،سبک و آروم میشه، و اینجا انگار روحمون تو قفسه!

+وقتی از مدرسه برگشتم فهمیدم این شخص(کلیک) اعدام شده! سخته توصیف حسی که داشتم، نگرانی بابت سنش، چرا اینجوری شد؟! وقتی یه ساله بود دیدمش و خنده ها و شیطونی هاش یادم میومد، ابدیتش چی میشه؟!:/... مادرش چی می‌کشه؟ این شخص اولین نوجوونی نبوده تو این شرایط ولی وقتی آشناست و از نزدیک دیدیش وقتی معصوم بوده باورش سخته، چرا ها زیاده!

+به اینجا، شهر خودم، حس خوب وطن رو دارم، زادگاه، محل زندگی... ولی گاهی مثل الان حس غریبه بودن دارم... فاصله ها داریم با مردم شهر... آدمای کمی هستن که از نظر ظاهر و باطن با هم اشتراک داشته باشیم. از نتایجش؟! شاید منزوی تر شدن و ازدواج نکردن باشه!

+از مدرسه برمیگشتیم، همکارم در مورد سختی شغل داشتن و انجام همزمان کارهای خونه می‌گفت... دو تا پسر داره که دیگه بچه نیستن... داشت می‌گفت براشون لقمه میگیرم، و از کارهای خونه میگفت، در واقع با همکار آقا که رانندگی میکرد داشت صحبت میکرد و طبق معمول در سکوتم مگر در موارد لازم!:)... بهش گفتم از همین الان بهشون یاد بده کارهای شخصیشون خودشون انجام بدن... اینم گفتم که بچه از پدرش هم یاد میگیره:)... قبلا هم در این مورد صحبت شده بود ولی ایشون و خیلی از خانوم های اطرافم همین مدلی هستن پایبند به سنت غلط اندر غلط مادرهاشون!(مرد سالاری افراطی) دلم براشون نمیسوزه اصلا!! دلم برای زن آینده پسراشون میسوزه:)... و نسل های بعد ... نتیجه این رفتارها باعث شده بود برای مدتی به یه ضد مرد تبدیل بشم کاملا بدبین بهشون ولی خداروشکر تعدیل شده فکر کنم و از ضدیت خارج شدم:)... هر افراطی ممکنه تفریطی به دنبال داشته باشه...

+ برای اینکه سوء تفاهم نشه، اینو بگم اگه مجبورررر باشم بین مرد سالاری و زن سالاری یه گزینه رو انتخاب کنم هیچ وقت زن سالاری انتخابم نخواهد بود:)

+ چیزی که اذیت کننده است، اینه که نبود تفکر و تأمل خیلی تو ذوق میزنه. 

+ در مورد مدرسه خواهم نوشت...:)

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

حکمت ۴۴۸ نهج‌البلاغه: کسی که مصیبت‌های کوچک را بزرگ شمارد، خدا او را به مصیبت‌های بزرگ مبتلا خواهد کرد.

 

  

نظرات  (۲)

سلام سین ^_^

عروسی هم باید مثل روضه مجلس صفا باشه اما متأسفانه ...

این حکمت ۴۴۸ چقدر خوبه.

پی‌نوشت: همه حکمت‌ها خوبن:)

پاسخ:
سلام
بله مجلس شادی باید باشه ولی نه به هر قیمتی...
درسته همه خوبن. گاهی پیش میاد یه حکمت متناسب با احوالمون هست یا باهاش ارتباط برقرار میکنیم برا همین برامون خاص میشه. 

+ عروسی مختلط ندوست :)) 

ما توی فامیلمون عروسی‌ها نه اینکه رقص نداشته باشن ولی حد نگه میداشتن، آخرین عروسی فامیلمون، از این پارتی‌طور هایی بود که چراغا خاموش و رقص نور و همه وسط و ... (البته مختلط نبود ولی داماد اونجا بود) من همین که وارد شدم بی اختیار گریه م گرفت (عطف به سنگینی روح و ...) 

 

 

+ من قبلا فکر می‌کردم که توی ازدواج فقط اون شخص مهمه، یه کم هم حالا باید به خانواده دقت کرد، الان به تجربه فهمیدم که خانواده همه چیزه، یعنی اصلا شخص نمی‌تونه از خانواده ش جدا باشه، بالاخره توی یه مواقعی ذات خانواده ش رو میریزه بیرون، این مرد سالاری و زن سالاری هم چیزیه که پدر و مادر توی ناخودآگاه بچه حک میکنن و حتی اگه به ظاهر مخالف اونا باشه یه جایی همرنگیش بیرون میزنه (موارد استثنا قطعا وجود داره ) 

 

+این حکمت چقدر به دلم نشست خدا خیرت بده 

 

 

++ خانوم معلم شعر ما کو؟:))) 

 

تمامِ حجم قفس را شناختیم بس است

بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم... :)

پاسخ:
+می تو:/
داماد مرد حساب نمیشده انگار!😁😄
جالبه!:) یه کم که گذشت به خواهرم گفتم من که الان گریه ام میگیره!:)
+خیلی شنیدم که خانواده خیلییی مهمه:)...قبول دارم...
+ سبب خوشحالیه:) زنده باشید.
++یه شعر طنز تقدیم شما:)
هفت مرغ چاق را قصاب خورد  
ما هنوز اندر پی یک جوجه ایم
 «رضا احسان پور»
👌💖🌹

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">