تشنگی آور به دست...

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

بذار مثل بچه سیدا

به تو تا ابد بگم مادر

.

.

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۳:۴۴
سین ^_^

پسر: گاهی اوقات باید مخالف احساسی که داریم رفتار کنیم؛ حتی وقتی قلبمون میخواد چیزیو بگه ولی نمی‌تونیم انجامش بدیم چونکه کاملا میدونیم هرگز اتفاق نمی افته. عذاب آوره ها؟ بیشتر از تیر خوردن درد داره.

دختر: هرگز تیر نخوردم، ولی فکر کنم بتونم تصورش کنم چقدر درد داره. بی معنی نیست؟ چرا باید به افرادی که هرگز عاشقمون نمیشن حسی داشته باشیم؟ 

ممکنه زمانی برسه که تسلیم بشم!

        

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۰۰ ، ۲۱:۴۷
سین ^_^

دو تا از شعرهایی که جناب حافظ برام انتخاب کرد  همیشه به یاد دارم و برام معنی دار هستن و مرتبط با زندگیم میدونم، یکیش زمانیکه دبیرستانی بودم و یکی دیگه هم زمانیکه فکر میکردم به ته خط رسیدم و دلتنگ و ناامید و خسته بودم؛ زمان دانشجویی... باید بنویسم در مورد  ۱۸ تا ۲۲ سالگیم اگه عمری بود و حوصله ای...

 

فال۱) سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی

خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

 

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

 

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز

ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

 

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

 

جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست

ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی

 

همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی

دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی

 

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

 

به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند

سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

 

فال۲) دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

 

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند

باده از جام تجلی صفاتم دادند

 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

 

بعد از این روی من و آینه وصف جمال

که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

 

من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب

مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند

 

هاتف آن روز به من مژده این دولت داد

که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند

 

این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد

اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند

 

همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود

که ز بند غم ایام نجاتم دادند

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۰ ، ۲۲:۵۱
سین ^_^